تقدیر بود پای کسی در میان نبود
تقدیر بود! پای کسی در میان نبود
آن روزها که صحبتی از این و آن نبود
میشد تو را دوباره به دست آورم، ولی
وصلی چنين که لایق عشقی چنان نبود
یک روز رنج بی پر و بالی مرا شکست
یک روز بال بود ولی آسمان نبود
ترسیدم از شکست و نکوشیده باختم
سودی که صبر داشت به غیر از زیان نبود
آنجا که دوست آینهام را شکست و رفت
هیچ انتظار دیگری از دیگران نبود
از خندهی ترحم مردم که بگذریم
با من کسی به غیر غمت مهربان نبود...
آن روزها که صحبتی از این و آن نبود
میشد تو را دوباره به دست آورم، ولی
وصلی چنين که لایق عشقی چنان نبود
یک روز رنج بی پر و بالی مرا شکست
یک روز بال بود ولی آسمان نبود
ترسیدم از شکست و نکوشیده باختم
سودی که صبر داشت به غیر از زیان نبود
آنجا که دوست آینهام را شکست و رفت
هیچ انتظار دیگری از دیگران نبود
از خندهی ترحم مردم که بگذریم
با من کسی به غیر غمت مهربان نبود...
- ۳.۸k
- ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط