قسمت ۱۱پارت چهارم
:)=😧🥺سلام تهیونگ سلام رز
π=سلام آقای .....
&=آه رز یادم رفت بهت معرفی کنم بیب ایشون یکی از هیونگ های من جیمین هستن
π=آه آقای جیمین خوشبختم❤️
:)=من هم همین طور🥺
π=چقد چهره شما برام آشناست احساس میکنم شما و میشناسم
&=آه بیب گفتم که جیمین یکی از هیونگ های منه😏😒
π=...🙂❤️
از زبان رز چقد صداش آشنا بود صداش شبیه اون صدای بود که همیشه تو گوشم زمزمه میشه هی میگه سلام اجی کوچولو من🥺😭
#=بفرمایید بشینید
&=باشه😏
از زبان لی دام جونگ کوک تنها گیر آوردم قضیه چیه رز چرا با اونه اون چرا با داداشش اینطور حرف میزد احساس میکنم همتون دارین منو دست میندازین😒😒🤨
#=گفتم بعدا همه چی و میفهمی پس بچه خوبی باشو جواب که میخوام بهم بده
همه نشسته بودن و قرار شد من بله رو بگم رززز چرا اینطوری چرا اوف این همش خوابه مطمئنم.
خانم چی لی دام آیا حاضرید با آقای جئون جانگ کوک.......ازدواج کنید
@=بیله
آقای جئون آیا شما حاضرید که با خانم کیم لی دام ...... ازدواج کنید
#=اینکه سوال نداری بله😌😉
از زبان رز عاقد داشتم حرف میزدم که یک دفعه تهیونک بلند شد
π=بیب مشکلی پیش آمده
&=نه حالم خوبه میرم یه دستی به صورتم بزنم بر میگردم
π=آها باشه🥺🙂❤️
از زبان لی دام بله هارو گفتیم شروع کردن بعد همه رقصیدن صدای موزیک رفت بالا خواستم از این صدا ها دور بشم رفتم اون سمت باغ ها که تهیونک و دیدم
@=آقای تهیونک اینجا چی کار میکنید
&=هیچی
@=هیچی یعنی نمی خوایم بگین چه اتفاقی افتاد پس من همین الان میرم همه چیو به رز میگم
&=هه اون فقط حرف منو باور میکنه😏😒🤨
@=بهم بگو چه اتفاقی برای رز افتاد اینجا کجاست بهم بگو
#=بیب نگاران نباش خودم همه چیو بهت میگم
@=جونگ کوک
#=😏😒کنجکاوی بدونی
@=
که یک دفعه رز آمد حرف کوک قطع
π= ته ته تهیونگ کجایی
π=آه تهیونگ
از زبان کوک آخ رز ای کاش میدونستی من کی ام دستشو انداخت دور دست تهیونگ و واقعا دیگه اعصابم خورد شد
#= بیاین بریم بشین
π=نه آقای جئون ما دیگه باید بریم مگه نه بیب
&=اره ما میرم دیگه جونگ کوک خوشبخت بشین وبهش دست دادم😒
#=ممنونم داداش 😏😒
از زبان لی دام اون شب به پایا نرسید و.....من بعله رو گفتم
π=سلام آقای .....
&=آه رز یادم رفت بهت معرفی کنم بیب ایشون یکی از هیونگ های من جیمین هستن
π=آه آقای جیمین خوشبختم❤️
:)=من هم همین طور🥺
π=چقد چهره شما برام آشناست احساس میکنم شما و میشناسم
&=آه بیب گفتم که جیمین یکی از هیونگ های منه😏😒
π=...🙂❤️
از زبان رز چقد صداش آشنا بود صداش شبیه اون صدای بود که همیشه تو گوشم زمزمه میشه هی میگه سلام اجی کوچولو من🥺😭
#=بفرمایید بشینید
&=باشه😏
از زبان لی دام جونگ کوک تنها گیر آوردم قضیه چیه رز چرا با اونه اون چرا با داداشش اینطور حرف میزد احساس میکنم همتون دارین منو دست میندازین😒😒🤨
#=گفتم بعدا همه چی و میفهمی پس بچه خوبی باشو جواب که میخوام بهم بده
همه نشسته بودن و قرار شد من بله رو بگم رززز چرا اینطوری چرا اوف این همش خوابه مطمئنم.
خانم چی لی دام آیا حاضرید با آقای جئون جانگ کوک.......ازدواج کنید
@=بیله
آقای جئون آیا شما حاضرید که با خانم کیم لی دام ...... ازدواج کنید
#=اینکه سوال نداری بله😌😉
از زبان رز عاقد داشتم حرف میزدم که یک دفعه تهیونک بلند شد
π=بیب مشکلی پیش آمده
&=نه حالم خوبه میرم یه دستی به صورتم بزنم بر میگردم
π=آها باشه🥺🙂❤️
از زبان لی دام بله هارو گفتیم شروع کردن بعد همه رقصیدن صدای موزیک رفت بالا خواستم از این صدا ها دور بشم رفتم اون سمت باغ ها که تهیونک و دیدم
@=آقای تهیونک اینجا چی کار میکنید
&=هیچی
@=هیچی یعنی نمی خوایم بگین چه اتفاقی افتاد پس من همین الان میرم همه چیو به رز میگم
&=هه اون فقط حرف منو باور میکنه😏😒🤨
@=بهم بگو چه اتفاقی برای رز افتاد اینجا کجاست بهم بگو
#=بیب نگاران نباش خودم همه چیو بهت میگم
@=جونگ کوک
#=😏😒کنجکاوی بدونی
@=
که یک دفعه رز آمد حرف کوک قطع
π= ته ته تهیونگ کجایی
π=آه تهیونگ
از زبان کوک آخ رز ای کاش میدونستی من کی ام دستشو انداخت دور دست تهیونگ و واقعا دیگه اعصابم خورد شد
#= بیاین بریم بشین
π=نه آقای جئون ما دیگه باید بریم مگه نه بیب
&=اره ما میرم دیگه جونگ کوک خوشبخت بشین وبهش دست دادم😒
#=ممنونم داداش 😏😒
از زبان لی دام اون شب به پایا نرسید و.....من بعله رو گفتم
۵.۶k
۰۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.