آدم ها ممکن الخطا هستند. این را همه می دانند. رابطه ها خا
آدمها ممکنالخطا هستند. این را همه میدانند. رابطهها خالی از اشتباه یکی از طرفین نیست. این را هم همه میدانند. چیزی که نمیدانیم این است که آیا میتوانیم در رابطه، اشتباه یکی از طرفین را ببخشیم؟
.
پاسخ ساده به این سوال، همان کلیشه همیشگی "بستگی دارد" است.که اشتباهات ساده را میشود بخشید.اما نه انسان ممکنالخطا است نه ممکنالخطای کوچک. هر آدمی ممکن است خطایی بزرگ کند.
.
پس باید چه کرد؟ باید همه اینها را بخشید؟ باید چشم روی چشم گذاشت و دندان روی جگر؟ نه. در عشق، در رابطه باید خداوندگاری کرد. باید مثل خدا رفتار کرد. خدا میگوید فقط گناهان کوچک را میبخشد؟ نه. خدا "همه" گناهان را میبخشد پس در عشق هم همین گونه باید بود. اما چگونه؟
.
خدا با عشق گناهان را میبخشد. چون بنده را دوست دارد میبخشد. چون نمیخواهد از او جدا شویم میبخشد. هر جا هر چیزی ببیند و البته پشیمانی را نظاره کند لابد در عرش کبریایی خود آهی میکشد و می گوید چه کنم؟ دوستش دارم دیگر.
.
در عشق میتوان بخشید تا دوست داشتنی باشد. فارغ از کوچک و بزرگ آن خطا میتوان آهی کشید و گفت که من با آدمی مثل خودم این رابطه را ساختم که شاید یک روز بین من و همه چیزهای دیگر، آن چیزی را انتخاب کند ک میگوید هدفش است.
.
اما از روزی هم باید ترسید که دیگر دوست داشتنی نباشد. روزی که خطاها آنقدر زیاد یا بزرگ شود که حتی دوست داشتن هم نتواند آن را بپوشاند. روزی که آدم به خودش بیاید و بگوید نه، دیگر آنقدر دوستش ندارم که ببخشم. روزی که از دست عشق هم دیگر کاری برنیاید.
پ.ن:«مردها، زنها را از دست میدهند؛ چرا؟» چون دیگر قدرتمند نیستند. البته نمونههای معدودی دیدیم که زنی مردی را ترک کند چون دیگر ثروتمند نیست یا جایگاه اجتماعی ندارد یا از نظر فیزیکی ظاهر بدی دارد. ولی جهان پر است از زنانی که مردانشان را ترک کردند چون آن مردها بلد نیستند، نمیخواهند یا نمیتوانند به زنانشان بگویند «تو مهمترین آدم جهانی برای من».
حرف آخرم با شما مردان است. بدانید که قدرتمندترین مرد، کسی است که میتواند به زنش توجه کند. در غیر اینصورت، دیر یا زود کنارگذاشته میشود.
این راهم بگویم دیده ام چه بسیار رابطههای منقضی شدهای که هنوز مهر طلاق بر آنها نخورده است.
.
پاسخ ساده به این سوال، همان کلیشه همیشگی "بستگی دارد" است.که اشتباهات ساده را میشود بخشید.اما نه انسان ممکنالخطا است نه ممکنالخطای کوچک. هر آدمی ممکن است خطایی بزرگ کند.
.
پس باید چه کرد؟ باید همه اینها را بخشید؟ باید چشم روی چشم گذاشت و دندان روی جگر؟ نه. در عشق، در رابطه باید خداوندگاری کرد. باید مثل خدا رفتار کرد. خدا میگوید فقط گناهان کوچک را میبخشد؟ نه. خدا "همه" گناهان را میبخشد پس در عشق هم همین گونه باید بود. اما چگونه؟
.
خدا با عشق گناهان را میبخشد. چون بنده را دوست دارد میبخشد. چون نمیخواهد از او جدا شویم میبخشد. هر جا هر چیزی ببیند و البته پشیمانی را نظاره کند لابد در عرش کبریایی خود آهی میکشد و می گوید چه کنم؟ دوستش دارم دیگر.
.
در عشق میتوان بخشید تا دوست داشتنی باشد. فارغ از کوچک و بزرگ آن خطا میتوان آهی کشید و گفت که من با آدمی مثل خودم این رابطه را ساختم که شاید یک روز بین من و همه چیزهای دیگر، آن چیزی را انتخاب کند ک میگوید هدفش است.
.
اما از روزی هم باید ترسید که دیگر دوست داشتنی نباشد. روزی که خطاها آنقدر زیاد یا بزرگ شود که حتی دوست داشتن هم نتواند آن را بپوشاند. روزی که آدم به خودش بیاید و بگوید نه، دیگر آنقدر دوستش ندارم که ببخشم. روزی که از دست عشق هم دیگر کاری برنیاید.
پ.ن:«مردها، زنها را از دست میدهند؛ چرا؟» چون دیگر قدرتمند نیستند. البته نمونههای معدودی دیدیم که زنی مردی را ترک کند چون دیگر ثروتمند نیست یا جایگاه اجتماعی ندارد یا از نظر فیزیکی ظاهر بدی دارد. ولی جهان پر است از زنانی که مردانشان را ترک کردند چون آن مردها بلد نیستند، نمیخواهند یا نمیتوانند به زنانشان بگویند «تو مهمترین آدم جهانی برای من».
حرف آخرم با شما مردان است. بدانید که قدرتمندترین مرد، کسی است که میتواند به زنش توجه کند. در غیر اینصورت، دیر یا زود کنارگذاشته میشود.
این راهم بگویم دیده ام چه بسیار رابطههای منقضی شدهای که هنوز مهر طلاق بر آنها نخورده است.
۱۳۲.۸k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۰