وقتی با قمار میبردت
اون .... اون.... لوید بود!؟
اون زنه دگ کیه
اون پیرزنه اینا کینننن
رفتم سمت لوید و...
چون حرصم از ش گرفته بود شروع کردم
داد و بیداد کردن سرش
که اون زنه
هولم داد
-هعی داری چه غلطی میکنی
+اون خواهرشو با قمار فروخته
-چی چی میگی دخترع عوضی لوید هیچوقت
رزی رو با قمار نمیفروشه
+ رزی؟!
-اون دخترم و خواهر لوید و منم مادرشم
.
.
.
.
.
اون دختره با دستاش منو هول دادو انداختم زمین
¶:هعی چرا برای داداشم پاپوش میدونی دخترع
چندش احمق داداش من همچین کاری با من نمیکنه عوضی
+مطمعنم همچین کاری رو با تو نه اما بامن
¶:لوید اصلا تو ابنو میشناسی
یکدفعه کوک اومدو
...
کوک:هعیییی تو داری چه غلطی میکنی
¶:تو ....
کوک:چه طوری جرعت کردی ا/ت رو
بندازی زمین (با داد)
منو بلند کردو گرفت بغلش
کوک:زود باشین هر دو تا تون عذرخواهی کنید
¶:اون باید عذرخواهی کنه نه من
کوک:مطمعن نباش!
نگهبانا
کل پاساژ رو نگهبانا گرفته بودن
کوک:هنوزم نمیخوای معذرت خواهی کنی
¶×:چیز
ببخشید
کوک:افرین
ا/ت:تورو خدا کوک بیا بریم
همینجور که حرف میزدم اشکام میریختن
کوک:اروم باش ا/ت چیزی نیس
اون لیاقت تو رو نداره گریه نکن اگرنه منو میام
پا به پای تو گریه میکنم مااا
ا/ت:باشه... باشه...
اصلا میدونی چیه اصلا دگ برام مهم نیستش
اون ادم بیشعوریه دیگ برام اون مهم نیست
اشکام و پاک کردم
و گفتم...
ا/ت: بریم
لوازم ارایش بگیریم
کوک:پوز خند زد
ا/ت:کوک.... چرا میخندی
...
بیشور
کوک:باشه باشه بیا بریم
..
.
. پرش زمانی.°
ا/ت: من
برق لبو این رژ لب رو میخوام
همین
کوک:همین... مطمعنی
ا/ت:اره همیم
کوک:باش بریم
حساب کرد و سوار ماشین شدیم
و....
اون زنه دگ کیه
اون پیرزنه اینا کینننن
رفتم سمت لوید و...
چون حرصم از ش گرفته بود شروع کردم
داد و بیداد کردن سرش
که اون زنه
هولم داد
-هعی داری چه غلطی میکنی
+اون خواهرشو با قمار فروخته
-چی چی میگی دخترع عوضی لوید هیچوقت
رزی رو با قمار نمیفروشه
+ رزی؟!
-اون دخترم و خواهر لوید و منم مادرشم
.
.
.
.
.
اون دختره با دستاش منو هول دادو انداختم زمین
¶:هعی چرا برای داداشم پاپوش میدونی دخترع
چندش احمق داداش من همچین کاری با من نمیکنه عوضی
+مطمعنم همچین کاری رو با تو نه اما بامن
¶:لوید اصلا تو ابنو میشناسی
یکدفعه کوک اومدو
...
کوک:هعیییی تو داری چه غلطی میکنی
¶:تو ....
کوک:چه طوری جرعت کردی ا/ت رو
بندازی زمین (با داد)
منو بلند کردو گرفت بغلش
کوک:زود باشین هر دو تا تون عذرخواهی کنید
¶:اون باید عذرخواهی کنه نه من
کوک:مطمعن نباش!
نگهبانا
کل پاساژ رو نگهبانا گرفته بودن
کوک:هنوزم نمیخوای معذرت خواهی کنی
¶×:چیز
ببخشید
کوک:افرین
ا/ت:تورو خدا کوک بیا بریم
همینجور که حرف میزدم اشکام میریختن
کوک:اروم باش ا/ت چیزی نیس
اون لیاقت تو رو نداره گریه نکن اگرنه منو میام
پا به پای تو گریه میکنم مااا
ا/ت:باشه... باشه...
اصلا میدونی چیه اصلا دگ برام مهم نیستش
اون ادم بیشعوریه دیگ برام اون مهم نیست
اشکام و پاک کردم
و گفتم...
ا/ت: بریم
لوازم ارایش بگیریم
کوک:پوز خند زد
ا/ت:کوک.... چرا میخندی
...
بیشور
کوک:باشه باشه بیا بریم
..
.
. پرش زمانی.°
ا/ت: من
برق لبو این رژ لب رو میخوام
همین
کوک:همین... مطمعنی
ا/ت:اره همیم
کوک:باش بریم
حساب کرد و سوار ماشین شدیم
و....
۸.۲k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.