وقتی با قمار میبردت 🎲

ا/ت:من باید یه چیزی بگم...
+چیه؟
-من...
من خوابم میاد
کوک:فکر کردم چیزیت شده باشه بریم بخوابیم
ا/ت:اتاقم کجاس
+کجا بخوابم پس...
_تو اتاق من پیش من
+جا نننننن نههه
-تنبیه میشی
+باش
رفتم تو اتاقش واقعا تم خیلی جذابی داشت
از بس خسته بودم پریدم رو تختو کوک و دیدم لباسش و در اورد من سریع رو مو برگردوندم
کوک:از چی خجالت میکشی جوج
+هیچ
-مطمعنی
+ارععععع
تاریکی

صبح
صدای جیغ ات بلند شد
اییییییییییی کو کییییییییی خفه شدمنننم
پاشو وووووو دیگه
داش نفسم بند می اومد چرا منو اینجوری بغل کرده
گازش گرفتم
کوک:ایییی چته
+تو چته
-من؟ تو داری گاز میگیری
+تو داشتی منو خفه میکردی بیشور
-ععععع
ا/ت:گشنمه هههههه
کوک:ببین امروز مهمون داریم تو برو به چیزی درس کن
+باشه
چند نفریم
با خودت 8 تا برووووو
ا/ت:خوووب حالا بریم یه کاپ کیک درس کنم
و شیر موز
خمیر و اماده کردم گذاشتن تو فر و صدای زنگ اومد و...خدمتکار اومد درو وا کرد رفتم سلام بدم
سل.. سلام من... من ا/ت هستم از اشنایی با شما خوشحال ام
شوگا:سلام زن داداش
ا/ت:جا نننننن؟
کوک:چیززز ا/ت میگم....
برو صبحونه درس کن برو....
ا/ت:باشه.. رفتم اشپز خونه کیک رو از تو فر برداشتم روشو با خامه و توت فرنگی تزیین کردم
رفتم سمت مخلوط کن و توش شیر و خامه ریختم موز رو خورد کردم و شکر ریختم مخلوط کردم روی اونم خامه زدم
یامی چه خوب به نظر میاد
سینی رو برداشتم و راه افتادم سمت اتاق حال
رفتم لیوان هارو چیدم بعد کیک ها رو
اومدم بشینم که هههه...