ترکش خاطرات
#ترکش_خاطرات
پارت ۲
در باز شد و بله نیما بود ...
اومد و نشست پایین تختم ، بهم نگاه نکرد و روشو برگردوند
نیما: رفته بودی ملاقات اون ؛ درسته؟
ندا : اونی که داری میگی باباته
سرشو برگردوند و نگام کرد
نیما : چرا میری میبینیش؟ چرا انقد براش دل میسوزونی ؟ چرا انقد به خاطرش خودتو ناراحت میکنی ندا ؟ چرا؟
ندا : من مثل تو نیستم بی غیرت که سر یه بحث کوچیک اون قدر دل اون بدبخت و شکوندی ! چجوری دلت میاد اونجوری باهاش رفتار کنی ؟
چشماشو گذاشت رو هم و فشارشون داد ؛
کاملا مشخص بود عصبی شده ...
صداشو آورد پایین و تو چشمام نگاه کرد
نیما : من...بی غیرتم؟
یه نفس عمیق کشیدم ؛
ندا : ببخشید
نیما : اون بحث کوچیک بود ؟ خیلی حالم خراب شد ندا به روی خودم نیاوردم ،
ندا : تموم شد دیگه ! تموم شد برادر من ؛ هرچیم بوده دیگه تاواناش این نیست که گوشه زندون ولش کنیم که ...
نیما : دوباره شروع نکن ، خواهش میکنم ! من نمیتونم برم ببینمش ، نمیخوام ! بسه دیگه ! نمیتونم ، تو هم تلاش نکن ! چجوری میخوایم اون همه پول و جور کنیم ؟ هان؟! اونم حالا که تو این وضعیتم !
ندا : من جورش میکنم ؛ نمیزارم این جوری بمونه ! بابا که بیاد بیرون همه چی درست میشه ، بیتا واسم دنبال کاره جورش میکنیم دیگه ...
پارت ۲
در باز شد و بله نیما بود ...
اومد و نشست پایین تختم ، بهم نگاه نکرد و روشو برگردوند
نیما: رفته بودی ملاقات اون ؛ درسته؟
ندا : اونی که داری میگی باباته
سرشو برگردوند و نگام کرد
نیما : چرا میری میبینیش؟ چرا انقد براش دل میسوزونی ؟ چرا انقد به خاطرش خودتو ناراحت میکنی ندا ؟ چرا؟
ندا : من مثل تو نیستم بی غیرت که سر یه بحث کوچیک اون قدر دل اون بدبخت و شکوندی ! چجوری دلت میاد اونجوری باهاش رفتار کنی ؟
چشماشو گذاشت رو هم و فشارشون داد ؛
کاملا مشخص بود عصبی شده ...
صداشو آورد پایین و تو چشمام نگاه کرد
نیما : من...بی غیرتم؟
یه نفس عمیق کشیدم ؛
ندا : ببخشید
نیما : اون بحث کوچیک بود ؟ خیلی حالم خراب شد ندا به روی خودم نیاوردم ،
ندا : تموم شد دیگه ! تموم شد برادر من ؛ هرچیم بوده دیگه تاواناش این نیست که گوشه زندون ولش کنیم که ...
نیما : دوباره شروع نکن ، خواهش میکنم ! من نمیتونم برم ببینمش ، نمیخوام ! بسه دیگه ! نمیتونم ، تو هم تلاش نکن ! چجوری میخوایم اون همه پول و جور کنیم ؟ هان؟! اونم حالا که تو این وضعیتم !
ندا : من جورش میکنم ؛ نمیزارم این جوری بمونه ! بابا که بیاد بیرون همه چی درست میشه ، بیتا واسم دنبال کاره جورش میکنیم دیگه ...
۱.۷k
۱۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.