رفتم درو باز کردم
رفتم درو باز کردم
ات: سلااام
همه: سلام
ات: بیاین تو
اومدن تو رفتن تو حال نشستن رو مبل
نامجون: خب ات خانوم، بزرگ شدی؟ 😄
تهیونگ:(ات و کول کرد)نه این هنوز بچست ببین چقدر راحت بلندش می کنم
ات: تهیونگاااا
تهیونگ: چییه؟
همه: * خنده *
شوگا: ات فیلم بزار
ات: اوکی، فیلم ترسناک خوبه؟
کوک: اره،البته اگه نمیترسی یوقت جن تو فیلم بخورتت
ات: من خیلی شجاعم نمیترسم
کوک: بگو جون تو
ات:..
جیهوپ: باشه بابا، شما اومدین اینجا مزه بریزین؟
ات: من میرم میز شام و بچینم
جیمین و جین: ما هم میایم کمک
ات: مرسی
با جین و جیمین رفتیم میزو چیدیم
جی: واااااوو، چه بوی خوبی داره
جیمین: من دستپخت تو رو تا حالا نخوردم
وقتی میزو کامل چیدیم بچه هارو صدا کردیم و نشستیم شام خوردیم
تهیونگ: خیلی خوشمزست
کوک:درسته، خیلی خوشمزست
شوگا: اووه، عالیه
جین: پرفکت
ات: 😄 مرسی
بعد از شام رفتیم تو حال فیلم ترسناک گذاشتم
شوگا: ات ترسیدی گردن من نندازیا
ات: من نمیترسم
شوگا: میبینیم
ات: میبینیم
فیلم شروع شد داشتیم نگاه می کردیم که جن وسط فیلم ظاهر شد ترسیدم بالشتو محکم بغل کرده بودم
شوگا ویو *
دیدم ات بالشتو محکم بغل کرده و میترسید یه کم خندم گرفت که دیدم چشماشو محکم بست و بلند شد رفت
شوگا: کجا میری؟
ات: میرم دسر بیارم
ات ویو *
رفتم ژله بستنی اوردم داشتیم میخوردیم که فیلم تموم شد
ات: اخی چه قشنگ خوابیده
کوک خوابش برده بود
تهیونگ: باید بیدارش کنیم بریم
ات: نمیخواد بزار بخوابه فردا تعطیله
تهیونگ: چرا فقط اون بمونه؟
ات: چون خوابه، میخوای توهم بمون
تهیونگ: باشه می مونم
نامجون: شما بخوابین اینجا نمیذارین این بخوابه که
ات: اشکالی نداره من از خدامه
تهیونگ: باید از خدات باشه پسرای به این خوشگلی خونت بخوابن
جین: بچه ها بریم من خوابم میاد
جیمین: بریم، البته عجیبه اینبار تو خوابت میاد همیشه شوگا خوابش میاد
بچه ها رفتن ازشون خدافظی کردیم
ات: من جونگکوک و بیدار می کنم بره رو تخت بخوابه
تهیونگ: باشه
ات: کوک... کوک... بیدار شو برو رو تخت بخواب
کوک: ها؟... باشه(خوبالو)
کمکش کردم بلند شه بردمش بالا تو یکی از اتاقا رو تخت خوابید
تهیونگ: من کجا بخوابم؟
ات: یه اتاق ته راهرو هست برو اونجا
تهیونگ: اوکی
منم رفتم تو اتاق خودم رو تخت ولو شدم و بعد از ده دقیقه خوابم برد
(فردا صبح)
بیدار شدم یه دوش چند دقیقه ای گرفتم موهامو خشک کردم و رفتم ببینم بچه ها بیدارن یا نه رفتم تو اتاق کوک
ات: بیداری؟
کوک: نه، خوابم
ات: من میرم تهیونگ و بیدار کنم
کوک: اوکی
ادامه دارد...
یه مدت نمی تونم زیاد بزارم ولی اخر هفته ها روزی چند تا پارت میزارم
ات: سلااام
همه: سلام
ات: بیاین تو
اومدن تو رفتن تو حال نشستن رو مبل
نامجون: خب ات خانوم، بزرگ شدی؟ 😄
تهیونگ:(ات و کول کرد)نه این هنوز بچست ببین چقدر راحت بلندش می کنم
ات: تهیونگاااا
تهیونگ: چییه؟
همه: * خنده *
شوگا: ات فیلم بزار
ات: اوکی، فیلم ترسناک خوبه؟
کوک: اره،البته اگه نمیترسی یوقت جن تو فیلم بخورتت
ات: من خیلی شجاعم نمیترسم
کوک: بگو جون تو
ات:..
جیهوپ: باشه بابا، شما اومدین اینجا مزه بریزین؟
ات: من میرم میز شام و بچینم
جیمین و جین: ما هم میایم کمک
ات: مرسی
با جین و جیمین رفتیم میزو چیدیم
جی: واااااوو، چه بوی خوبی داره
جیمین: من دستپخت تو رو تا حالا نخوردم
وقتی میزو کامل چیدیم بچه هارو صدا کردیم و نشستیم شام خوردیم
تهیونگ: خیلی خوشمزست
کوک:درسته، خیلی خوشمزست
شوگا: اووه، عالیه
جین: پرفکت
ات: 😄 مرسی
بعد از شام رفتیم تو حال فیلم ترسناک گذاشتم
شوگا: ات ترسیدی گردن من نندازیا
ات: من نمیترسم
شوگا: میبینیم
ات: میبینیم
فیلم شروع شد داشتیم نگاه می کردیم که جن وسط فیلم ظاهر شد ترسیدم بالشتو محکم بغل کرده بودم
شوگا ویو *
دیدم ات بالشتو محکم بغل کرده و میترسید یه کم خندم گرفت که دیدم چشماشو محکم بست و بلند شد رفت
شوگا: کجا میری؟
ات: میرم دسر بیارم
ات ویو *
رفتم ژله بستنی اوردم داشتیم میخوردیم که فیلم تموم شد
ات: اخی چه قشنگ خوابیده
کوک خوابش برده بود
تهیونگ: باید بیدارش کنیم بریم
ات: نمیخواد بزار بخوابه فردا تعطیله
تهیونگ: چرا فقط اون بمونه؟
ات: چون خوابه، میخوای توهم بمون
تهیونگ: باشه می مونم
نامجون: شما بخوابین اینجا نمیذارین این بخوابه که
ات: اشکالی نداره من از خدامه
تهیونگ: باید از خدات باشه پسرای به این خوشگلی خونت بخوابن
جین: بچه ها بریم من خوابم میاد
جیمین: بریم، البته عجیبه اینبار تو خوابت میاد همیشه شوگا خوابش میاد
بچه ها رفتن ازشون خدافظی کردیم
ات: من جونگکوک و بیدار می کنم بره رو تخت بخوابه
تهیونگ: باشه
ات: کوک... کوک... بیدار شو برو رو تخت بخواب
کوک: ها؟... باشه(خوبالو)
کمکش کردم بلند شه بردمش بالا تو یکی از اتاقا رو تخت خوابید
تهیونگ: من کجا بخوابم؟
ات: یه اتاق ته راهرو هست برو اونجا
تهیونگ: اوکی
منم رفتم تو اتاق خودم رو تخت ولو شدم و بعد از ده دقیقه خوابم برد
(فردا صبح)
بیدار شدم یه دوش چند دقیقه ای گرفتم موهامو خشک کردم و رفتم ببینم بچه ها بیدارن یا نه رفتم تو اتاق کوک
ات: بیداری؟
کوک: نه، خوابم
ات: من میرم تهیونگ و بیدار کنم
کوک: اوکی
ادامه دارد...
یه مدت نمی تونم زیاد بزارم ولی اخر هفته ها روزی چند تا پارت میزارم
۱۳.۶k
۲۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.