غیرتی من
غیرتی من
پارت2
شویی:بدو از استخر بریم فقط تا یک ساعت دیگه هست
کوی:خب باید طرح انتخوب کنیم
شویی:خودش اونجا طرح ها خوشگلی داره
زود از استخر رفتیم بیرون لباس پوشیدیم
کوی:نزدیکه؟
شویی:اوهوم
سوار ماشین شدیم راه افتادیم بعد از بیست دقیقه رسیدیم
کوی:پسره یا دختر؟
شویی:دختر
از ماشین پیاده شدیم واد ساختمون شدیم رسیدیم زنگ زیدبم رفتیم تو یه مپسر هم نشسته بود
کوی:سلام تتو کار هستن؟
پسره:بله خودم
شویی:مگه زن نیستن؟
پسر:نیم ساعتت دیگه میاد
شویی:شما میتونی برنی؟
کوی:من میخوام روی بالای سینم بزنم(اروم)
شویی:باشه پس منتظر میمونیم
نشسته بودیم که یه پسر خیلی خوشگل اومد تو
شی یان:سلام
رفت پیش اون یکی پسره
کوی:خیلی جذابه
شویی:اره
پسره اومد سمتم
شی یان:میتونم بغلتون بشینم
کوی:حتما
نشست بغلم داشت با گوشیش ور میرفت که چشمم خود به پیاماش
پیام:قربان اسلحه ها اومده
برگام ریخته بود درسته ماهم تفنگ شکاری داریم ولی این میگفت اسلحه توی ذهن خودم گفتم حتما همون تفنگ شکاریه
یه دختر اومد تو
دختره:سلام وای چقدر مشتری دارم
کیفشو در اورد انداخت گذاشت روی جا لباسی رفت لباساشو عوض کرد نشست روی صندلی پسره هم رفت
دخترهه:کی نفر اوله
کوی:من رفتم نشستم روی صندلی
دخکره:چه طرحی میخوای عزیزم
کوی:پروانه میخوام اون پروانه ای که از گوگل در اورده بودم رو بهش نشون دارم
دختره:کجات میخوای بزنی
به سینم اشاره کردن
تکیه دادم روی صندلی طرحشو زد بعد شروع کرد به تتو زدن خیلی درد داشت و یجورایی حس معذبی که اون پسره هم داشت نگاه میکرد
شویی:درد داره
کوی:خیلی
برای من تموم شد خیلی تتوم رو دوست داشتم
بعد شویی روی دستش یه ماه و زحل کوچولو زد....
(تصویر دوم خونه جنگ کوی)
پارت2
شویی:بدو از استخر بریم فقط تا یک ساعت دیگه هست
کوی:خب باید طرح انتخوب کنیم
شویی:خودش اونجا طرح ها خوشگلی داره
زود از استخر رفتیم بیرون لباس پوشیدیم
کوی:نزدیکه؟
شویی:اوهوم
سوار ماشین شدیم راه افتادیم بعد از بیست دقیقه رسیدیم
کوی:پسره یا دختر؟
شویی:دختر
از ماشین پیاده شدیم واد ساختمون شدیم رسیدیم زنگ زیدبم رفتیم تو یه مپسر هم نشسته بود
کوی:سلام تتو کار هستن؟
پسره:بله خودم
شویی:مگه زن نیستن؟
پسر:نیم ساعتت دیگه میاد
شویی:شما میتونی برنی؟
کوی:من میخوام روی بالای سینم بزنم(اروم)
شویی:باشه پس منتظر میمونیم
نشسته بودیم که یه پسر خیلی خوشگل اومد تو
شی یان:سلام
رفت پیش اون یکی پسره
کوی:خیلی جذابه
شویی:اره
پسره اومد سمتم
شی یان:میتونم بغلتون بشینم
کوی:حتما
نشست بغلم داشت با گوشیش ور میرفت که چشمم خود به پیاماش
پیام:قربان اسلحه ها اومده
برگام ریخته بود درسته ماهم تفنگ شکاری داریم ولی این میگفت اسلحه توی ذهن خودم گفتم حتما همون تفنگ شکاریه
یه دختر اومد تو
دختره:سلام وای چقدر مشتری دارم
کیفشو در اورد انداخت گذاشت روی جا لباسی رفت لباساشو عوض کرد نشست روی صندلی پسره هم رفت
دخترهه:کی نفر اوله
کوی:من رفتم نشستم روی صندلی
دخکره:چه طرحی میخوای عزیزم
کوی:پروانه میخوام اون پروانه ای که از گوگل در اورده بودم رو بهش نشون دارم
دختره:کجات میخوای بزنی
به سینم اشاره کردن
تکیه دادم روی صندلی طرحشو زد بعد شروع کرد به تتو زدن خیلی درد داشت و یجورایی حس معذبی که اون پسره هم داشت نگاه میکرد
شویی:درد داره
کوی:خیلی
برای من تموم شد خیلی تتوم رو دوست داشتم
بعد شویی روی دستش یه ماه و زحل کوچولو زد....
(تصویر دوم خونه جنگ کوی)
۳.۹k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.