اسم : عشق یک مافیا
پارت ۸
ویو رونا: امروز هم مثل روزهای دیگه تموم شد بعد دانشکده به خونه رفتم واقعا دارم نگران میشم چرا حس می کنم یکی دنبالم هست بعد که رفتم خونه یکم با داداشم حرف زدم و خوابیدم
(ویو فردا)
از دیشب با مین هو تماس میگیرم جواب نمی ده دارم می ترسم یعنی کجاست وارد دانشکده شدم تمام کلاسا گشتم وقتی به کلاسش رسیدم دوستش دیدم که بغض کرده بود نشسته بود به سمتش رفتم
رونا : گوک سو مین هو ندیدی ؟ ( نگران)
گوک سو: مین هو.....( بغض شدید) ..... مین هو مرده ( گریه)
رونا: چی میگی ( بغض شدید) چطور ممکنه...اون دیروز..با من بود ( گریه شدید )
گوک سو : دیشب تصادف کرد ..و مرد ...( گریه)
رونا: نه امکان نداره....( گریه شدید در هد مرگ)
رونا وقتی فهمید نمی دونست چیکار کنه با هق هق تمام به سوجون زنگ زد سوجون داشت میومد دنبالش اونقدر گریه می کرد توان راه رفتن نداشت با تندی از راه رو کلاسا رد می شد همه بهش نگاه می کردن
نیلی: رونا...چت شده
رونا: ( گریه شدید و سکه سکه) مین هو مرده ( گریه شدید )
نیلی: شوخی نکن دختر همون پسر که دوستت بود ( یکم بغض)
رونا با تندی از دانشکده خارج شد وقتی رفت بیرون داداش دید که منتظرش هست
سوجون: خوشگلم آروم باش...چی شده (
رونا: داداش مین هو مرده ....مرده ( گریه)
سوجون وقتی فهمید مین هو مرده روح از تنش خارج شد یعنی دوست بچه گیش فوت کرده یعنی دیگه دوستش نداره
سوجون: آروم باش....( بغض اشک)
۱ روز بعد..................
( ناشناس)
- آخ دختر خودت مجبورم کردی ولی چرا الان داری بخاطر اون عوضی گریه می کنی چرا ...هان ( عصبی) هنوز وقتش نشده ولی به وقتش می برمت پیش خودم
رونا با غمی که در دلش بود به خاکسپاری دوست چگیش رفت با اشک هایی که روی صورتش برای باریدن مسابقه می داد برادرش که خودش گرفته بود که یک وقت جلوی خواهرش بغش نشون نده دستای خواهرش گرفته بود و گریه می کرد
رونا: خاله جون تسلیت می گم ( خطاب به مادر مین هو) ( گریه)
مادر مین هو آروم رونا بغل کرد اشک می ریخت چیزی نداشت بگه فقط اشک کمکش می کرد
یک هفته...............................
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.