سناریو

«سناریو»
«درخواستی»
«وقتی که ا.ت دختری رو کنار اون ها میبینه و عصبی میشه»

نامجون: به خدا این دختره اومد به من چسبید من اینکار رو نکردم..
ا.ت: حرف نباشهههه(داد)
ا.ت: با اون زنیکه خوش باش اقای کیم...(عصبی)

جین: یاا ا.ت چرا حرفمو باور نمیکنی من اینکار رو نکردم اون عوضی به من چسبید..
ا.ت: چقدر میخای بهانه بیاری ها...
جین: بهونه نمیارم...
ا.ت: لال مونی بگیر رو اعصابم راه نرو(عصبی)

جیهوپ: سانشاینم واقعا حرفمو باور نمیکنی(بغض)
ا.ت: یااا خوب نقطه ضعف منو بلدی ها بغض نکن وگرنع گریه میکنما..
جیهوپ: باشه سانشاینم..

شوگا: یعنی تو حرف این زنیکه رو باور میکنی
ا.ت: چرا بهن دروغ میگی هاا معلومه باور میکنم چون با چشمای خودم دیدم.. بیا جدا شیم.
شوگا: خب به کتفم نیس. باشه..کات..(اصن عالی😂)

جیمین: یااا موچی. کوچولوی من چرا حرفمو گوش نمیکنی..
ا.ت: کور که نیستم با چشمای خودم دیدما
جیمین: موچی من اینکار رو نکردم..
ا.ت: بیا جدا شیم..
جیمین: هر جور خودت دوست داری(بغض)

تهیونگ: هوی زنیکه برو گمشو اون ور..
ا.ت: چرا بهم دروغ گفتی که میری سر کار ول یالان پیش این عوضی هستی ها..
تهونگ: من به تو دروغ نگفتم.. این دختره به من چسبید و هعی ازم سوال میپرسید.
ا.ت: عا انتظار داری که من الان حرفتو باور کنم.
ا.ت: بیا جدا شیم(رفت)

جونگکوک: به شیرموزم قسم من اینکار رو نکردم... این به من چسبید..(بغض)
ا.ت: یا بغض نکن... من گهرم..
جونگکوک: منو بخشیدی
ا.ت: من کی گفتم که بخشیدمت.. ولی..
جونگکوک: پس یعنس بخشیدی.. حالا بیا بریم. خونه..

حمایت کنید
نظرتون درباره ی سناریو چیع؟
دیدگاه ها (۳)

#فیک_عشق_من#پارت_10دیدم که یک شماره ناشناس داره بعم زنگ میزن...

«سناریو» «درخواستی» «ا.ت ( وقتی خیلی دوسش داری ولی اون با دو...

#فیک_عشق_من#پارت_9یونا ویو:گوشی رو قط کردم دیدم که پشت خطم ک...

«سناریو» «وقتی که شیر موز های جونگکوک رو میخوری...» نامجون: ...

سلام پرنسسا 💖💖 🌼خیانت درون عشق 🌼 ....پارت دوم....ـ ویو ت...

●بال های سیاه و سفید○پارت 15

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط