«سناریو»
«سناریو»
«وقتی که شیر موز های جونگکوک رو میخوری...»
نامجون: یا خدا بچه جون به جای این کار ها بشین چند تا کتاب بخون...
جین: جونگکوک (داد)
ا.ت: لطفا بهش نگو هر کاری بگی انجام میدم
جین: بهم پول بده تا به کوک نگم
ا.ت: بیا انگار سگ خورد..
جیهوپ: خب ا.ت با این دنیا خدافظی کن چون این اخرین پاکت شیر موز بود.... کوک زندت نمیزاره...
شوگا:(بچم خوابه و حواسش نی..)
جیمین: ا.ت کوک زندت نمیزاره.. اه راستی کوک گفت که حواست باشه کسی شیر موز هامو نخوره وگرنه همین چرخ و میکنه... تو کوچه های شهر...
تهیونگ: جونگکوک شیرموز هات به باد رفت(داد)
ا.ت: کوک غلط کردم..
جونگکوک: چیی... شیر موز هام رو کی خورد..
تهیونگ: جنابالی(اشاره به ا.ت)
ا.ت: میتونم بگم شکر خوردم
جونگکوک: فقط فرار کن تا با همین دمپایی نیومدم دنبالت
ا.ت: الفراررررر
سناریو درخواستی داشتید توی پیوی بهم بگید..
«وقتی که شیر موز های جونگکوک رو میخوری...»
نامجون: یا خدا بچه جون به جای این کار ها بشین چند تا کتاب بخون...
جین: جونگکوک (داد)
ا.ت: لطفا بهش نگو هر کاری بگی انجام میدم
جین: بهم پول بده تا به کوک نگم
ا.ت: بیا انگار سگ خورد..
جیهوپ: خب ا.ت با این دنیا خدافظی کن چون این اخرین پاکت شیر موز بود.... کوک زندت نمیزاره...
شوگا:(بچم خوابه و حواسش نی..)
جیمین: ا.ت کوک زندت نمیزاره.. اه راستی کوک گفت که حواست باشه کسی شیر موز هامو نخوره وگرنه همین چرخ و میکنه... تو کوچه های شهر...
تهیونگ: جونگکوک شیرموز هات به باد رفت(داد)
ا.ت: کوک غلط کردم..
جونگکوک: چیی... شیر موز هام رو کی خورد..
تهیونگ: جنابالی(اشاره به ا.ت)
ا.ت: میتونم بگم شکر خوردم
جونگکوک: فقط فرار کن تا با همین دمپایی نیومدم دنبالت
ا.ت: الفراررررر
سناریو درخواستی داشتید توی پیوی بهم بگید..
۱۲.۶k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.