نفرت در برابر عشقی که بهت دارم

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}
پارت 98

جونگکوک : من مثل بچه های دیگه بزرگ نشدم
با قصه های که مادرم تعریف می‌کرد و بوسه شب بخیر نخوابیدن
هیچ وقت با پدر بازی نکردن مادری که برای بقیه بچه‌ ها مرحم زخماشونه برای کسی که زخمي ام میکنه
پدر برای هر بچه ای قهرمانه ولی برای کسیه که وقتی چهارده سالم بود و نتونستم توی بازی بسکتبال گل بزنم
اون توپ رو دو روز تمام به دستم بست چون عقیده داشت که
پسر که نتونه یه گول بزنه چطوری میتونه یه روز شرکت پدرش رو اداره کنی خوب تمام زندگی و بچگی من این بوده الان همه چی رو میدونی

بعد از تموم شدن حرفش سرش رو بلند کرد و توی چشمای ا،ت خیره شد
اون فقد در سکوت به حرفاش گوش میداد و اشک‌ های روی گونه اش سرازير شدن
جونگکوک از روی صندلی اش بلند شد به سمته ا،ت رفت و صندلی اش رو به طرف خودش برگردوند و روی یک پا جلوش نشست
و دستش رو سمته صورتش برد و اشک های رو پاک کرد
جونگکوک : گریه نکن اون مروارید ها رو نریز دور
و اینو بدون کسی که باعث شد اون حسای که توی وجودم مرده بودن رو تو زنده کردی با دیدن چشمای تو قلبم دوباره شروع به تپیدن کرد
با دیدن چشمای تو حس کردن خوشید وجودم داره
ا،ت از روی صندلی پایین اومد و دستاش دوره گردن جونگکوک حلقه کرد و سرش روی سی*نه اش گذاشت و دوباره اشک های سرازير شدن
و با صدای لرزون گفت
ا،ت : خیلی متاسفم من نمیدونستم
جونگکوک دستش رو نوازش وار روی موهاش می کشید
دیدن و شنیدن دردای که عشقت کشیده دردش قابل توصیف نیست برای اون دوختر هم همینطور بود
این که دلیل رفتار ها و بی احساسی های اون پسر خودش نبود
بلکه پدر و مادر بودن که با بی محبتی به پسرشون اونرو به یه فرد بی احساس تبدیل کرده بودن
همینجوری که مبل نشست بودن ا،ت سرش روی سي*نه جونگکوک گذاشت بود و به تبش های پی در پی‌ قلبش گوش میداد نمیتونست زیبایی این صدای رو یا هیچ صدای توی دنیا مقايسه کنه
و کم کم چشماش گرم خواب شد
جونگکوک اروم‌ سرش روی مبل گذاشته و بالشتی زیر سرش گذاشت
و بوسه روی پیشونیش گذاشت و از خونه خارج شد
و به عمارت اش برگشت زود وارد اتاقش شد و با پوشیدن کت و شلوار همیشه‌گی اش اتاق خارج و بدون توجه به پدر و مادرش از عمارت خارج شد و به سمته ماشین رفت و به سمت شرکت رفت
وارد شرکت‌ شد و به اتاقش رفت وروی صندلی اش نشست با پروژه خودش مخفیانه طراحی اش کرده بود و با ارائه دادنش و شروع به ساخت ساز کرده بودن
و شرکت جئون تقریبا به حالت سابق اش برگشت بود.........ادامه دارد
دیدگاه ها (۲)

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}پارت 99.......قربان سهام ش...

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}پارت 100به سمته میز رفت و ...

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}پارت 97ا،ت : جونگکوک برو د...

{{نفرت در برابر عشقی که بهت دارم}}پارت 96گرفت و به سمتم چرخی...

black flower(p,296)

⁷⁰(اخر) **مجری:** «جونگکوک، آیا ا/ت را به عنوان همسر قانونی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط