سناریو در خواستی
سناریو درخواستی
وقتی قلدر مدرسه ان و عاشقتن اما تو ازشون میترسی
نامجون: میاد پیشت که میبینی از ترس داری میلرزی دستاتو میگرده و میگه : نمیخواد از من بترسی من به کسایی که دوست دارم آسیب نمیزنم
جین: تو راه برگشت خونه چون راهتون یکیه: بهت اعتراف میکنه
یونگی: میاد پیشت و میگه: نمیخواد بترسی اگر برام مهم نبودی تا الان کاری میکردم که از این شعر بری
جیهوپ: توی حیاط: ببین تو امید منی من به امیدم هیچ وقت آسیب نمیزنم
جیمین: توی حیاط یک گوشه خلوت پیدات میکنه و از پست بغلت میکنه وقتی میفهمی کیه از ترس ضربان قلبت انقدر میره بالا که جیمین متوجه میشه و سرشو میاره کنار گوشت و میگه: کاشکی بسه یه روز ضربان قلبت برای عشقت بهم بره بالا نه ترست
تهیونگ: وسط حیاط بهت اعتراف میکنه
جونگکوک: وسط خیابان در گوشت بهت اعتراف میکنه و جلوی همه میبوستت
#سناریو بی تی اس
وقتی قلدر مدرسه ان و عاشقتن اما تو ازشون میترسی
نامجون: میاد پیشت که میبینی از ترس داری میلرزی دستاتو میگرده و میگه : نمیخواد از من بترسی من به کسایی که دوست دارم آسیب نمیزنم
جین: تو راه برگشت خونه چون راهتون یکیه: بهت اعتراف میکنه
یونگی: میاد پیشت و میگه: نمیخواد بترسی اگر برام مهم نبودی تا الان کاری میکردم که از این شعر بری
جیهوپ: توی حیاط: ببین تو امید منی من به امیدم هیچ وقت آسیب نمیزنم
جیمین: توی حیاط یک گوشه خلوت پیدات میکنه و از پست بغلت میکنه وقتی میفهمی کیه از ترس ضربان قلبت انقدر میره بالا که جیمین متوجه میشه و سرشو میاره کنار گوشت و میگه: کاشکی بسه یه روز ضربان قلبت برای عشقت بهم بره بالا نه ترست
تهیونگ: وسط حیاط بهت اعتراف میکنه
جونگکوک: وسط خیابان در گوشت بهت اعتراف میکنه و جلوی همه میبوستت
#سناریو بی تی اس
۵.۹k
۲۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.