گاهی آنقدر بدم می آید

#گاهی آنقدر بدم می آید

که حس میکنم باید رفت

باید از این جماعت پُرگو گریخت

واقعا می گویم

#گاهی دلم می خواهد بگریزم از اینجا
حتی از اسمم، از اشاره، از حروف،
ازاین جهانِ بی جهت که میا،که مگو،که مپرس!

#گاهی دلم می خواهد بگذارم بروم بی هر چه آشنا،

گوشه ی دوری گمنام

حوالی جایی بی اسم،


بعد بی هیچ گذشته ای
به یاد نیارم از کجا آمده،کیستم، اینجا چه می کنم.

بعد بی هیچ امروزی

به یاد نیاورم که فرقی هست،فاصله ای هست،فردایی هست.

گاهی واقعا خیال می کنم

روی دست خدا مانده ام

خسته اش کرده ام.


راهی نیست

باید چمدانم را ببندم

راه بیفتم...بروم.

ومی روم

اما به درگاه نرسیده از خود می پرسم

کجا...؟!

کجا را دارم٫ کجا بروم؟

#سید_علی_صالحی
دیدگاه ها (۱)

بعضی انسان هابه عده ی دیگر از انسان هاانسان های دیگری را یاد...

خیلی زود می فهمی همه چیز را در آغوش من جا گذاشته ی, مثل مساف...

حرمتها که شکسته شدمسیح هم که باشی نمیتوانی دل شکسته را احیا ...

بازآی دلبرا که دلم بی قرار توست وین جان بر لب آمده در انتظار...

🦋 Wounded butterfly 🦋part 11ویو جونگ‌کوک 🌕 بعد یک ماه و خورد...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

part:10بدون اهمیت به بارونی که برای هر دو لذت بخش بود، چشم‌ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط