سناریو(مکنه لاین)
سناریو(مکنه لاین)
وقتی خیلی به ما نگاه میکنن و ما معذب میشیم
جیمین: روی مبل نشسته بودی و کتاب قطوری توی دستت گرفته بودی
صدای نفس های حرصیِ جیمین از اونطرف اتاق به گوشت رسید
سرتو بالا آوردی و به چشم های قرمز جیمین خیره شدی: جیمینا چی شده؟؟
با سرعت به سمتت اومد و کتابتو از دستت گرفت: چرا انقد به این مرتیکه که حتی وجود خارجی نداره و توی کتابه اهمیت میدی!؟ و به منی که امروز حتی دو دقیقه هم نگات نکردن و دارم میمیرم هیچ توجهی نداری؟؟ حتما باید مثل اون جنتلمن های توی کتابت باشم؟؟ هرچند اگه بخوای میتونم باشم.. ولی تو دلت میخواد جیمینتو از دست بدی؟؟؟
دستشو گرفتی و کنارش نشستی: من جیمینمو به همه چی ترجیح میدم))
تهیونگ:پشت میزِ تهیونگ نشسته بودی و پاهاتو توی شکمت جمع کرده بودی
دست گرمی روی شونت کشیده شد که باعث مور مور شدنت شد..
کتابی که روی میز بود رو از جلوت برداشت و صداش توی گوشت پیچید: دلم برات تنگ شده بود شیرینم!
اروم سمتت برگشت و بعد از چند دقیقه خیره شدن به چشم هات ، بدون توقف لب های پفکیش رو روی لب هات گذاشت
با احساس خیلی زیادی میبوسید
از حس لغزش بین لب هات ابرو هاش رو با لذت بالا داد و با محکم کردن دستاش دور گردنت به بوسه ادامه داد...
جونگکوک: درحالی که با کامپیوتر کار میکرد روی میزش نشستی و دایره دیدش رو نسبت به کامپیوتر از بین بردی
دستش رو روی پاهات کشید و چشماش رو بهت دوخت: برای خانم من اتفاقی افتاده!!؟؟
خنده آرومی کردی و جواب دادی: خیر اتفاقی نیفتاده..توجهتون کم شده جناب جئون!!
دست محکمی روی زانو هات کشید و به چشم هات خیره شد: چشمات همیشه آرومم میکنه حتی وقتی هیچ دردی ندارم!
با گونه های سرخ شده بهش لبخند خجالتی ایی تحویل دادی و نگاهتو دزدیدی...
با انگشت هاش چونت رو بالا آورد و لب هاش رو روی لب هات گذاشت
بین بوسه زمزمه میکرد: عاشقتم))
خب گایز!؟ کامنت و لایک یادت نره بلوبریم
وقتی خیلی به ما نگاه میکنن و ما معذب میشیم
جیمین: روی مبل نشسته بودی و کتاب قطوری توی دستت گرفته بودی
صدای نفس های حرصیِ جیمین از اونطرف اتاق به گوشت رسید
سرتو بالا آوردی و به چشم های قرمز جیمین خیره شدی: جیمینا چی شده؟؟
با سرعت به سمتت اومد و کتابتو از دستت گرفت: چرا انقد به این مرتیکه که حتی وجود خارجی نداره و توی کتابه اهمیت میدی!؟ و به منی که امروز حتی دو دقیقه هم نگات نکردن و دارم میمیرم هیچ توجهی نداری؟؟ حتما باید مثل اون جنتلمن های توی کتابت باشم؟؟ هرچند اگه بخوای میتونم باشم.. ولی تو دلت میخواد جیمینتو از دست بدی؟؟؟
دستشو گرفتی و کنارش نشستی: من جیمینمو به همه چی ترجیح میدم))
تهیونگ:پشت میزِ تهیونگ نشسته بودی و پاهاتو توی شکمت جمع کرده بودی
دست گرمی روی شونت کشیده شد که باعث مور مور شدنت شد..
کتابی که روی میز بود رو از جلوت برداشت و صداش توی گوشت پیچید: دلم برات تنگ شده بود شیرینم!
اروم سمتت برگشت و بعد از چند دقیقه خیره شدن به چشم هات ، بدون توقف لب های پفکیش رو روی لب هات گذاشت
با احساس خیلی زیادی میبوسید
از حس لغزش بین لب هات ابرو هاش رو با لذت بالا داد و با محکم کردن دستاش دور گردنت به بوسه ادامه داد...
جونگکوک: درحالی که با کامپیوتر کار میکرد روی میزش نشستی و دایره دیدش رو نسبت به کامپیوتر از بین بردی
دستش رو روی پاهات کشید و چشماش رو بهت دوخت: برای خانم من اتفاقی افتاده!!؟؟
خنده آرومی کردی و جواب دادی: خیر اتفاقی نیفتاده..توجهتون کم شده جناب جئون!!
دست محکمی روی زانو هات کشید و به چشم هات خیره شد: چشمات همیشه آرومم میکنه حتی وقتی هیچ دردی ندارم!
با گونه های سرخ شده بهش لبخند خجالتی ایی تحویل دادی و نگاهتو دزدیدی...
با انگشت هاش چونت رو بالا آورد و لب هاش رو روی لب هات گذاشت
بین بوسه زمزمه میکرد: عاشقتم))
خب گایز!؟ کامنت و لایک یادت نره بلوبریم
۴۵.۸k
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.