پارت ۱۹

پارت ۱۹
جیوو:میون
میون:هم
جیوو:فکنم‌ عاشق شدم حالا چی کارکنم
آبمیوه ای که داشتم میخوردم پرید تو گلوم من هر داشتم سرفه میکردم این داشت نامجونو برانداز میکرده یه گلوپ دیگه از آبمیوه خوردم تا بلاخره درست شد ای وای داشتم میمردم دست جیوو که زیر چانه اش بود کشیدم که بلاخره با یه فوش آب دار از چشم از چش چرونی برداشت
جیوو:هان چته چی میخوای
میون:میخوای شمارشو برات جور کنم انگار خیلی دلت میخواد
جیوو:حرف مفت نزن
میخواستم چیزی بگم گه جیوو هم چنان گفت ای وای که فکردم چی شد سریع از جام بلند شدم با صدای بلند گفتم
میون:چیییی شدهههه
جیوو:احمق ریدی بشین سر جات نامجون و کوک دارن میان اینجا
میون:احمق آخه اینجوری میگن
کوک:ما داریم میریم اگه میخواین شمارو هم برسونیم
میخواستم بگم نه که جیوو سریع گفت باشه ماهم غذا مون تموم شده
میون:نه من غذام تموم نشده من گشنمه
جیوو همچنان زد تو پام که یه لحظه مرگ جلو چشمام دیدم گفتم پاشین برم یهو سیرم شد
رفتیم سوار شدیم جیوو رفت خونش منو کوک هم رفتم