زندگی مافیایی ما
زندگی مافیایی ما
پارت ۷
با خنده رفتیم و نشستیم سر میز ولی وقتی غذا رو داخل دهنم مزه کردم جودی جیغ زدم که گلوی خودم خراش برداشت چه برسه به اون بدبختا
هنوز کسی چیزی نخورده بود ولی وقتی یه قاشق توی دهنشون گزاشتن قیافه هاشون جمع شد دستم و بلند کردم و محکم کوبیدم روی میز که اجوما و آشپز ها اومدن وایستادن جلوی میز
این سوک:این اصلا غذا هست؟ یا زهر ماره اوردین برای من و مهمونام هانن انگار خیلی جسور شدین هووم فکر کنم بهتره یه سر به اتاق شکنجه بزنید
این و که گفتم همه از ترس چشم هاشون گرد شد و شروع کردن به التماس که اعصبانی شدم و میز و بلند کردم و تمام وسایل داخلش ریختن زمین و صدای شکسته شدنشون تمام عمارت و در بر گرفت با صورت اخمالو به سمت اتاقم رفتم و محکم در اتاق و کوبیدم که مطمئنم صداش تا خونه همسایه رفته و اومده
رفتم سمت لپتاپم و بازش کردم که دیدم برای ایمیلم پیام اومده زدم روش و پیام و باز کردم عکس کوک بود که داشت ا.ت رو میبوسید زیرش ام نوشته بود
کسی که عاشقشی معشوقش و پیدا کرده
خنده بلندی کردم نوشتم
خب به عنم
و پیام و ارسال کردم والا وقتی حسی بهش ندارم و رابطه هم نداریم چرا باید ناراحت بشم؟ تازه براش خوشحالم
ولی خدایی اگر نامزدیم با کوک و بهم بزنم خیلی باحال میشه فکر کنم بعدش فکر میکنن میرم نامزد جیمین میشم
وای خداا کشکی کشکی دو بار نامزد کردماا هووف دست از فکر کردن به اوسگول بازی هام برداشتم و رفتم سمت قفسه پرونده و محموله ها و پرونده محموله ای که قرار بود از ژاپن بیاد برداشتم و شروع کردم به خوندنش خب تاریخش برای دو روز دیگس پس باید آماده سازی های لازم. بکنم
رفتم سمت اتاق ورزش تا یکم تمرین کنم اول از همه رفتم سراغ اسپیکر و روشنش کردم اما با آهنگی که اومد همه چی رو یادم رفت و شروع کردم به غر دادن
آه ارهه بیا چپ حالا راست یه تکون به کمر اومم ارهه هو هوهو
پارت ۷
با خنده رفتیم و نشستیم سر میز ولی وقتی غذا رو داخل دهنم مزه کردم جودی جیغ زدم که گلوی خودم خراش برداشت چه برسه به اون بدبختا
هنوز کسی چیزی نخورده بود ولی وقتی یه قاشق توی دهنشون گزاشتن قیافه هاشون جمع شد دستم و بلند کردم و محکم کوبیدم روی میز که اجوما و آشپز ها اومدن وایستادن جلوی میز
این سوک:این اصلا غذا هست؟ یا زهر ماره اوردین برای من و مهمونام هانن انگار خیلی جسور شدین هووم فکر کنم بهتره یه سر به اتاق شکنجه بزنید
این و که گفتم همه از ترس چشم هاشون گرد شد و شروع کردن به التماس که اعصبانی شدم و میز و بلند کردم و تمام وسایل داخلش ریختن زمین و صدای شکسته شدنشون تمام عمارت و در بر گرفت با صورت اخمالو به سمت اتاقم رفتم و محکم در اتاق و کوبیدم که مطمئنم صداش تا خونه همسایه رفته و اومده
رفتم سمت لپتاپم و بازش کردم که دیدم برای ایمیلم پیام اومده زدم روش و پیام و باز کردم عکس کوک بود که داشت ا.ت رو میبوسید زیرش ام نوشته بود
کسی که عاشقشی معشوقش و پیدا کرده
خنده بلندی کردم نوشتم
خب به عنم
و پیام و ارسال کردم والا وقتی حسی بهش ندارم و رابطه هم نداریم چرا باید ناراحت بشم؟ تازه براش خوشحالم
ولی خدایی اگر نامزدیم با کوک و بهم بزنم خیلی باحال میشه فکر کنم بعدش فکر میکنن میرم نامزد جیمین میشم
وای خداا کشکی کشکی دو بار نامزد کردماا هووف دست از فکر کردن به اوسگول بازی هام برداشتم و رفتم سمت قفسه پرونده و محموله ها و پرونده محموله ای که قرار بود از ژاپن بیاد برداشتم و شروع کردم به خوندنش خب تاریخش برای دو روز دیگس پس باید آماده سازی های لازم. بکنم
رفتم سمت اتاق ورزش تا یکم تمرین کنم اول از همه رفتم سراغ اسپیکر و روشنش کردم اما با آهنگی که اومد همه چی رو یادم رفت و شروع کردم به غر دادن
آه ارهه بیا چپ حالا راست یه تکون به کمر اومم ارهه هو هوهو
۸.۵k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.