پارت
☆♡پارت: ۱۷♡☆
جیمین: خانم لی، تهیونگ شما کل دیروزو پیش سویونگ بودین حتما الان خسته این شما برین استراحت کنین... ما پیشش می مونیم...
هانیول: نه نمی خواد من پیشش می مونم...
سویونگ: نه نمی خواد شما الان خسته این برین یکم استراحت کنین...
جونگ کوک: اره... منو جیمین می مونیم پیش سویونگ... نامجون هیونگ و بقیه ام میرن با خبر نگارا حرف می زنن...
هانیول: راستی نفهمیدین کار کی بوده؟...
شوگا: نه هنوز پلیسا دارن تحقیق می کنن...
هانیول: باشه اگه خبری شد به منم بگین...
شوگا: باشه...
همه رفتن فقط جیمین و جونگ کوک موندن...
جیمین: خب حالت بهتره؟ درد نداری؟
سویونگ: نه خوبم... الان بهترم...
جونگ کوک: زود تر خوب شو باهم بریم هیونگ ازاری...
سویونگ: باشه😅
جیمین: چیزی می خوری برات از کافه بگیرم؟
جونگ کوک: برای من ی شیر موز *-*
سویونگ: خب پس منم شیر موز می خورم...
جیمین: باشه😅...
جیمین رفت...
فردا صبح...
هانیول و نامجون رفته بودن دنبال سویونگ که مرخص بشه و بعد ببرنش خوابگاه... کارای ترخیصش تموم شد و رفتن تو اتاق بیمارستان... سویونگ با کمک پرستارا اماده شده بود...
هانیول: آنیوونگ! بلاخره مرخص شدی داریم میریم...
سویونگ: آنیونگ... بریم...
پرستارا سویونگ و تا دم در با ویلچر چون پاش شکسته بود و تو گچ بود همراهی کردن... بعدش با کمک نامجون بلند شدو سوار ماشین شد و به طرف خوابگاه حرکت کردن... بعد چند دقیقه رسیدن و سویونگ با کمک نامجون پیاده شد و رفتن تو ی خوابگاه...
جیمین: عا... سویونگ اومدی... بیا کمکت کنم رو مبل بشینی...
شوگا: حالت بهتره؟... بهتره بری استراحت کنی...
تهیونگ: اره دکتر هم گفته بود باید خیلی مواظب باشی و استراحت کنی...
جونگ کوک از طبقه بالا اومد پایین...
جونگ کوک: عاا... سویونگ اومدی؟... مگه نگفتم اومد منم صدا کنین؟
سویونگ: جین اوپا و جی هوپ اپا کجان؟
تهیونگ: جی هوپ هیونگ رفته کمپانی ی کارای داشت... جین هیونگم تو اشپز خونه داره غذا درست می کنه...
سویونگ: اها... باشه...
سویونگ بزور با عصاش بلند شد...
هانیول: چی کار می کنی؟!... تازه الان از بیمارستان مرخص شدی!...
سویونگ: می خوام برم اتاقم...
جیمین و جونگ کوک و تهیونگ: بزار کمکت کنم!
سویونگ: نه! نمی خوام!... ممنون می دونم می خواین کمک کنید... اما خودم می خوام برم ...
جیمین: اما پا...
سویونگ: گفتم که خودم می خوام برم...
جونگ کوک: بزار حداقل بیام همراهیت کنم...
سویونگ: نه ممنون شما همین جا باشین...
سویونگ خیلی اروم اروم و با هزار بد بختی رسید به دم پله ها... بعد ی نگاهی به پله ها کرد...
سویونگ: واای این چه غلطی بود کردم... همین جوریشم بزور سر پام اینارو چطوری برم بالا😓(تو ذهنش)
سویونگ جلوی پله ها وایساده بود که یدفعه...
شرطا:
لایک: ۳۰
ک: ۲۵
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن❤
جیمین: خانم لی، تهیونگ شما کل دیروزو پیش سویونگ بودین حتما الان خسته این شما برین استراحت کنین... ما پیشش می مونیم...
هانیول: نه نمی خواد من پیشش می مونم...
سویونگ: نه نمی خواد شما الان خسته این برین یکم استراحت کنین...
جونگ کوک: اره... منو جیمین می مونیم پیش سویونگ... نامجون هیونگ و بقیه ام میرن با خبر نگارا حرف می زنن...
هانیول: راستی نفهمیدین کار کی بوده؟...
شوگا: نه هنوز پلیسا دارن تحقیق می کنن...
هانیول: باشه اگه خبری شد به منم بگین...
شوگا: باشه...
همه رفتن فقط جیمین و جونگ کوک موندن...
جیمین: خب حالت بهتره؟ درد نداری؟
سویونگ: نه خوبم... الان بهترم...
جونگ کوک: زود تر خوب شو باهم بریم هیونگ ازاری...
سویونگ: باشه😅
جیمین: چیزی می خوری برات از کافه بگیرم؟
جونگ کوک: برای من ی شیر موز *-*
سویونگ: خب پس منم شیر موز می خورم...
جیمین: باشه😅...
جیمین رفت...
فردا صبح...
هانیول و نامجون رفته بودن دنبال سویونگ که مرخص بشه و بعد ببرنش خوابگاه... کارای ترخیصش تموم شد و رفتن تو اتاق بیمارستان... سویونگ با کمک پرستارا اماده شده بود...
هانیول: آنیوونگ! بلاخره مرخص شدی داریم میریم...
سویونگ: آنیونگ... بریم...
پرستارا سویونگ و تا دم در با ویلچر چون پاش شکسته بود و تو گچ بود همراهی کردن... بعدش با کمک نامجون بلند شدو سوار ماشین شد و به طرف خوابگاه حرکت کردن... بعد چند دقیقه رسیدن و سویونگ با کمک نامجون پیاده شد و رفتن تو ی خوابگاه...
جیمین: عا... سویونگ اومدی... بیا کمکت کنم رو مبل بشینی...
شوگا: حالت بهتره؟... بهتره بری استراحت کنی...
تهیونگ: اره دکتر هم گفته بود باید خیلی مواظب باشی و استراحت کنی...
جونگ کوک از طبقه بالا اومد پایین...
جونگ کوک: عاا... سویونگ اومدی؟... مگه نگفتم اومد منم صدا کنین؟
سویونگ: جین اوپا و جی هوپ اپا کجان؟
تهیونگ: جی هوپ هیونگ رفته کمپانی ی کارای داشت... جین هیونگم تو اشپز خونه داره غذا درست می کنه...
سویونگ: اها... باشه...
سویونگ بزور با عصاش بلند شد...
هانیول: چی کار می کنی؟!... تازه الان از بیمارستان مرخص شدی!...
سویونگ: می خوام برم اتاقم...
جیمین و جونگ کوک و تهیونگ: بزار کمکت کنم!
سویونگ: نه! نمی خوام!... ممنون می دونم می خواین کمک کنید... اما خودم می خوام برم ...
جیمین: اما پا...
سویونگ: گفتم که خودم می خوام برم...
جونگ کوک: بزار حداقل بیام همراهیت کنم...
سویونگ: نه ممنون شما همین جا باشین...
سویونگ خیلی اروم اروم و با هزار بد بختی رسید به دم پله ها... بعد ی نگاهی به پله ها کرد...
سویونگ: واای این چه غلطی بود کردم... همین جوریشم بزور سر پام اینارو چطوری برم بالا😓(تو ذهنش)
سویونگ جلوی پله ها وایساده بود که یدفعه...
شرطا:
لایک: ۳۰
ک: ۲۵
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن❤
- ۲۸.۹k
- ۲۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط