pt¹

→└ᴜɴᴀᴡᴀʀᴇ ʟᴏᴠᴇ ┘← pt¹


ا. ت ویو:

سلام من اسمم ا.ت اس و 20 سالمه و تویه شرکت کار میکنم ک وضعیت مالیش خوبه
و دو رگم ی رگم کره ایه ی رگم ایرانی من تو کره زندگی میکنم و وضعیت مالیم بدک نیس
راستش من زیاد دوستی ندارم و تنها زندگی میکنم و اولاش میترسیدم ولی دیگه خیالم راحته

ویو صبح:
از خاب بیدار شدم رفتم دسشویی و کارای مربوطه رو کردم و ی روتین ساده کردم
رفتم پایین ی صبحونه اماده کردم و نشستم خوردم
رفتم ی لباس خشگل برداشتمو پوشیدم زیاد اهل میکاپ نبودم پس ی رژ لب زدمو رفتم سوئیچ رو برداشتمو از خونه زدم بیرون
تا شرکت راهی نبود پس پیاده رفتم
تو راه حس کردم یکی داره تعقیبم میکنه وااااا ا. ت خل شدیا تو دوساله کره ای هیچ اتفاقی برات نیوفتاده و نخاهد افتاد(عاره ارواح عمت) بیخیال شدم حتما توهم زدم.
ب خدم ک اومدم دیدم جلو دره شرکتم
وارد شدم
(اسم همکار ا. ت: ریوجین)
(علامت ا. ت+علامت ریوجین ~)
~عععع صلام ا. ت اومدی؟
+نح هنو تو راهم
~هر هر بامزه
+تو خوبی بی مزه
~خب حالاا توعمم... راستی امروز رئیس ی جلسه داره گفتش ک نریم تو اتاقش
+اوکی
وارد اتاق کارم شدم
(پرش زمانی سه ساعت بعد)
واییی خدا کمرم داره میشکنه (مگ شیشس اسگل) هعی ساعت چنده
خب پ جمع کنیم بریم ساعت چهاره حیح
وسایلمو جمع کردم تا از در اومدم بیرون یهو.....
دیدگاه ها (۳)

pt²

pt³

حرفی ندارم🗿🤍

رمان تیمارستان متروکه pt3

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط