پارت ۴۴
پارت ۴۴
ددی_شوگره_اجباریه من
عاجوما:: سااانوووو
سانو:: هااا چته باز چی میخای از جونم لعنتییی
جیمین:: یبار دیگه ببینم اینجوری باش حرف بزنی دارت میزنم😠
سانو:: غ..غلط کردم
سانو:: جانم اوما
عاجوما:: برو سانامیو واسه ناهار بیدار کن
سانو:: بمنچه..
سانو با دیدن نگاه عصبی جیمین ترسید و رفت تا بیدارش کنه...
سانو رفت تو اتاق و دید ک کلی خرید یه گوشه گذاشته شده و هنوز از ساک ها بیرون نیاوردشون سانامی...
سانو: یعنی چی خرید...برم ببینم...
سانو رفت و یکی از ساکارو درشو باز کرد...
یه سرویس بدل نقره ای دید ک چشاش برق زد...
سانو:: تففففف حرومت از مارکشون پیداس خیلی گرونن...آخه برای این گدا چرا باید اینارو خرید...
سانو گذاشتشون سر جا و رفت بالا سر سانامی...
پارچ آب رو از رو میز برداشت
سانو:: الان اونیمو بیدار میکنم تا ناهار کوفت کنه😊😆
آب یخ رو ریخت رو سانامی...
سانامی:: جییییغغغغغ صگگگگگ
سانامی:: بیا ناهار بخوررر😁
سانامی با عصبانیت پا شد و افتاد دنبال دنبال سانو...
اون موقع سانامی فقط دوس داشت سانو رو بکشه
جیمین داشت میرفت بشینه ک دید سانامی افتاده دنبال سانو و بهم دیگه دارن فوش میدن...
سانو داشت میخورد ب جیمین ک پرید کنار اما پشت سرش سانامی رسید و محکم خورد ب جیمین ...
جیمین نزدیک بود بیوفته اما خودشو گرفت اما سانامی پرت شد رو زمین...
سانو:: جررر دختره چلاغ🤣
جیمین رفت سمت سانو و یکی زد تو گوشش...
سانو:: عاااییییی حق..حق اوماااا😭😭
سانو رفت پیش عاجوما...
سانامی:: با ترس زل زد ب جیمین
جیمین با عصبانیت تمام نگاش کرد...
رفت سمتشو با مو بلندش کرد...
سانامی:: عااخخخ حق..حق ل..لطفا ارباب..غ..غلط کردمممم
جیمین:: چرا مث صگ رفتار میکنین تو خونه هاااا؟؟!!
سانامی:: م..من تازه خوب شدم..حق..حق بعد ببین سانو آب یخ ریخت روم...
جیمین سانامیو انداخت زمین...
جیمین:: ساانووووو
عاجوما:: ج..جیمین
جیمین:: تو یکی ی لحظه طرف کسیو نگیر
سانو:: ب..بله🥺
جیمین:: این کثافت کارییا چیه هااا؟؟؟!!!!
سانو:: ب..ببخشید بیدار نشد آب ریختم روش
سانامی:: الکی میگه😭
جیمین:: سانو از سانامی عذر خواهی کن
سانو:: حق..س..سانامی..حق..حق معذرت میخام😭
جیمین:: حق ندارین ناهار بخورین گمشین تو اتاقاتون
سانو و سانامی با گریه بازم رفتن تو اتاقاشون...
جیمینم خودش رفت نشست و غذا میلومبوند😔😂
عاجوما:: هعف..خدایا منو از دست این سه نفر بکش
شیومین:: پدصگگگگگگگگگگگگ
عاجوما:: اینم هست...از دست این چهارتا
جیمین:: چ مرگته؟!
شیومین:: صگه پامو داشت گاز میگرف
جیمین:: بیا کوفت کن
شیومین:: عه غذا😄😍الان میام
پارت بعد پی وی...
حواسم نبود اینو نوشتم پارت ۴۴
ددی_شوگره_اجباریه من
عاجوما:: سااانوووو
سانو:: هااا چته باز چی میخای از جونم لعنتییی
جیمین:: یبار دیگه ببینم اینجوری باش حرف بزنی دارت میزنم😠
سانو:: غ..غلط کردم
سانو:: جانم اوما
عاجوما:: برو سانامیو واسه ناهار بیدار کن
سانو:: بمنچه..
سانو با دیدن نگاه عصبی جیمین ترسید و رفت تا بیدارش کنه...
سانو رفت تو اتاق و دید ک کلی خرید یه گوشه گذاشته شده و هنوز از ساک ها بیرون نیاوردشون سانامی...
سانو: یعنی چی خرید...برم ببینم...
سانو رفت و یکی از ساکارو درشو باز کرد...
یه سرویس بدل نقره ای دید ک چشاش برق زد...
سانو:: تففففف حرومت از مارکشون پیداس خیلی گرونن...آخه برای این گدا چرا باید اینارو خرید...
سانو گذاشتشون سر جا و رفت بالا سر سانامی...
پارچ آب رو از رو میز برداشت
سانو:: الان اونیمو بیدار میکنم تا ناهار کوفت کنه😊😆
آب یخ رو ریخت رو سانامی...
سانامی:: جییییغغغغغ صگگگگگ
سانامی:: بیا ناهار بخوررر😁
سانامی با عصبانیت پا شد و افتاد دنبال دنبال سانو...
اون موقع سانامی فقط دوس داشت سانو رو بکشه
جیمین داشت میرفت بشینه ک دید سانامی افتاده دنبال سانو و بهم دیگه دارن فوش میدن...
سانو داشت میخورد ب جیمین ک پرید کنار اما پشت سرش سانامی رسید و محکم خورد ب جیمین ...
جیمین نزدیک بود بیوفته اما خودشو گرفت اما سانامی پرت شد رو زمین...
سانو:: جررر دختره چلاغ🤣
جیمین رفت سمت سانو و یکی زد تو گوشش...
سانو:: عاااییییی حق..حق اوماااا😭😭
سانو رفت پیش عاجوما...
سانامی:: با ترس زل زد ب جیمین
جیمین با عصبانیت تمام نگاش کرد...
رفت سمتشو با مو بلندش کرد...
سانامی:: عااخخخ حق..حق ل..لطفا ارباب..غ..غلط کردمممم
جیمین:: چرا مث صگ رفتار میکنین تو خونه هاااا؟؟!!
سانامی:: م..من تازه خوب شدم..حق..حق بعد ببین سانو آب یخ ریخت روم...
جیمین سانامیو انداخت زمین...
جیمین:: ساانووووو
عاجوما:: ج..جیمین
جیمین:: تو یکی ی لحظه طرف کسیو نگیر
سانو:: ب..بله🥺
جیمین:: این کثافت کارییا چیه هااا؟؟؟!!!!
سانو:: ب..ببخشید بیدار نشد آب ریختم روش
سانامی:: الکی میگه😭
جیمین:: سانو از سانامی عذر خواهی کن
سانو:: حق..س..سانامی..حق..حق معذرت میخام😭
جیمین:: حق ندارین ناهار بخورین گمشین تو اتاقاتون
سانو و سانامی با گریه بازم رفتن تو اتاقاشون...
جیمینم خودش رفت نشست و غذا میلومبوند😔😂
عاجوما:: هعف..خدایا منو از دست این سه نفر بکش
شیومین:: پدصگگگگگگگگگگگگ
عاجوما:: اینم هست...از دست این چهارتا
جیمین:: چ مرگته؟!
شیومین:: صگه پامو داشت گاز میگرف
جیمین:: بیا کوفت کن
شیومین:: عه غذا😄😍الان میام
پارت بعد پی وی...
حواسم نبود اینو نوشتم پارت ۴۴
۴۰.۶k
۱۴ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.