قسمت بعدی تکپارتی
هق هق .
،_ آنی من واقعا عاشقتم .
& تو بهم خیانت کردی !!!
+ ...
_ آنی بس کننن( داد ) ( عصبانی )
& برو گمشو اشغال .
+ آنی دوید اتاقش و درو بست .
_ آنی عشقم در رو باز کن .
+ انی عزیزم در رو باز کن کارت دارم.
& ا.ت تو بیا تو .
+ رفتم داخل که جیمین در رو هول داد و افتاد روش .
+ ببخشید.
& خخخخخخ خیلی خنده دار بود ولی جیمین برو بیروننننن ( گریه )
_ همش تقصیر تو دختره ی هرزه هس .
+ یک سیلی محکم زد تو گوشم که صورتم چرخید و اشک تو چشام جمع شد.
& نکننننن .
_ دستشو کشیدم و چمدونش و کیفشو برداشتم . تو با من میای هرزه
+ کشوندم و سوار ماشینم کرد و تند میروند و بردم تو عمارتش پرتم کرد رو تخت و ...
( منحرفا کجایید )
( اسمات داره ولی من کلا نمینویسمش)
+ صبح با دل درد خیلی شدید بیدار شدم لخت تو بغل یک نفری بود و دیدم جیمینه خیلی کیوت خواب بود .
بلند شدم لباسام رو پوشیدم و چمدونم که وسط هال بود رو برداشتم خواستم برم که کشیده شدم
_ کجا؟
+ خونم .
_ هه تو عشقم رو ازم گرفتی چی توقع داری بزارم بری میخوام زجرت بدم هه!
+ جیمین شی لطفا نکن من کاری نکردم .
_ ببرینش اتاق شکنجه .
+ نه عوضی نکن
_ کمربندمو در آوردم و شروع کردم زدنش محکم میزدم که صدتا شده چون داشت میشمرد بعدش میله رو داغ کردم که قرمز شد.
+ نهههه نکن توروخدا التناست میکنم . میله رو گرفتم سمتم .
گذاشت رو دستم .
_ این برای گرفتن عشقم ازم .
+ جیغی کشیدم و اشکام فوران کرد .
_ چاقو رو برداشتم لباسشو پاره کردم و رو شکمش کشیدم .
این برای رد کردنم. ( تو خواستگاری)
+ هق هق
_ این یکی برای فلان .
+ همینجوری به دلایل الکی روی بدنم رو خراش میگذاشت .
_ گردنشو گرفتم و یک مارک خیلی بزرگ گذاشتم روش.
اینم بدون که مال منی .
+ شلوارشو در آورد و .... کرد توم و محکم م.ی.ک.و.ب.ی.د
از سر درد گریه میکردم موهام رو کشیدم و بردم تو یکجای خیلی سرد لباسام رو انداخت که سعی کردم بلند بشم و بپوشمشون ولی اون بدن زخمی داشت میسوخت و منم اشک می ریختم .
_ رفتم بالا و لم دادم رو مبل داشتم به صحن های دیشب فکر میکردم خیلی لذت بخش بود تا حالا با هر دختری رابطه داشتم لذت نبردم ولی این خیلی خوب بود و از اذیت کردنش یکذره پشیمون بود هه به من چه که اون چکارش شده اهههه
+ داشتم یخ میزدم بلند شدم یک پنجره اونجا بود با دست سالم خراش دارم کوبیدم تو پنجره که شکست و دستم خون شد اشکم جاری شد از پنجره بیرون رو نگاه کردم و یک عالمه بادیگارد بود پشیمون شدم و برگشتم داخل دیگه شب بود و از سرما کم کم بیهوش شدم .
( یک هفته بعد )
_ یک هفته میگذره و من حتی نرفتم داخل بیارمش بیرون دیگه صبرم تموم شد رفتم داخل اتاق و دیدم بده بیجونش افتاده رو زمین نمیدونم چم شد حس پشیمونی داشتم براید استایل بغلش کردم و زود بردمش تو اتاقم زنگ زدم دکتر هان که اومد
# سلام ارباب
_سلام دکتر لطفا چکاپش کنید
# باشه ارباب
چه بلایی سر خانم آوردین ؟
_ نمیشه نگم؟
# باید دارو بنویسم .
_ شلاق و میله و چاقو زدمش و باهاش پنج بار پشت سر هم رابطه داشتم و یک هفته داخل سردخونه بوده
# اول باید بدنشو از یخی دربیاوریم چون قلبش میزنه .
_ خب چکا کنم
# ده تا کیسه آب داغ بزارید دور بر بدنش و دمای اتاق رو بیارین بالا
# و ترجیحا خودتون هر روز این دارو هارو بهشون بزنید و تا بهوش بیاد.
_ من دیگه یادم نیست سرم زدنو ( جیمین قبلاً پرستار بوده )
# یادتون میاد من دیگه میرم.
( یک ماه بعد )
_ هر روز طبق گفته های دکتر عمل میکردم یک ماه گذشته اما این دختر بهوش نمیاد مثل همیشه رفتم دارو هاشو بزنم که دیدم دستشو تکون میخوره یکچیزایی یادم اومده بود سرم آرامش بخش رو زدم و ضربان قلب رو گرفتم خوب بود فکر کنم تا دوساعت دیگه بهوش بیاد . تو این یکماه بهش وابسته و علاقه مند شدم و دوسش دارم و میخوام بهش
اعتراف کنم اگه قبول نکرد میزارم بره
(۲ ساعت بعد )
+ چشمامو باز کردم تو یک اتاق مشکی بودم اتاق خودم نبود اصلا یادم نبود چیشده که جیمین اومد تو و کل اتفاقات یادم اومد سرمو پایین انداختم که اشکام سرازیر شد و هق هقام بلند شد
_ ا.ت عزیزم گریه نکن راستش من دوست دارم نظرت چیه با من باشی
+ نه من دوست ندارم .
_ باشه عصر وسایلت رو جمع کن برو اما فعلا بیا تو بغلم .
+ واقعا میزاری برم ؟
_ هوم من خیلی بد بودم .
+ جیمینا بیا بغلم .
_ این حرفو که از زبونش شنیدم چشمام برق زد و محکم بغلش کردم .
+ میتونیم باهم دوست باشیم ؟
_ لبخندی زدم . معلومه خوشگلم .
+ و اگه عاشقت شدم بهت میگم باش ؟
_ هوم باشه .
به این ترتیب اون دو باهم زندگی کردن و بعد ا.ت عاشقش شد.
چرت شد
،_ آنی من واقعا عاشقتم .
& تو بهم خیانت کردی !!!
+ ...
_ آنی بس کننن( داد ) ( عصبانی )
& برو گمشو اشغال .
+ آنی دوید اتاقش و درو بست .
_ آنی عشقم در رو باز کن .
+ انی عزیزم در رو باز کن کارت دارم.
& ا.ت تو بیا تو .
+ رفتم داخل که جیمین در رو هول داد و افتاد روش .
+ ببخشید.
& خخخخخخ خیلی خنده دار بود ولی جیمین برو بیروننننن ( گریه )
_ همش تقصیر تو دختره ی هرزه هس .
+ یک سیلی محکم زد تو گوشم که صورتم چرخید و اشک تو چشام جمع شد.
& نکننننن .
_ دستشو کشیدم و چمدونش و کیفشو برداشتم . تو با من میای هرزه
+ کشوندم و سوار ماشینم کرد و تند میروند و بردم تو عمارتش پرتم کرد رو تخت و ...
( منحرفا کجایید )
( اسمات داره ولی من کلا نمینویسمش)
+ صبح با دل درد خیلی شدید بیدار شدم لخت تو بغل یک نفری بود و دیدم جیمینه خیلی کیوت خواب بود .
بلند شدم لباسام رو پوشیدم و چمدونم که وسط هال بود رو برداشتم خواستم برم که کشیده شدم
_ کجا؟
+ خونم .
_ هه تو عشقم رو ازم گرفتی چی توقع داری بزارم بری میخوام زجرت بدم هه!
+ جیمین شی لطفا نکن من کاری نکردم .
_ ببرینش اتاق شکنجه .
+ نه عوضی نکن
_ کمربندمو در آوردم و شروع کردم زدنش محکم میزدم که صدتا شده چون داشت میشمرد بعدش میله رو داغ کردم که قرمز شد.
+ نهههه نکن توروخدا التناست میکنم . میله رو گرفتم سمتم .
گذاشت رو دستم .
_ این برای گرفتن عشقم ازم .
+ جیغی کشیدم و اشکام فوران کرد .
_ چاقو رو برداشتم لباسشو پاره کردم و رو شکمش کشیدم .
این برای رد کردنم. ( تو خواستگاری)
+ هق هق
_ این یکی برای فلان .
+ همینجوری به دلایل الکی روی بدنم رو خراش میگذاشت .
_ گردنشو گرفتم و یک مارک خیلی بزرگ گذاشتم روش.
اینم بدون که مال منی .
+ شلوارشو در آورد و .... کرد توم و محکم م.ی.ک.و.ب.ی.د
از سر درد گریه میکردم موهام رو کشیدم و بردم تو یکجای خیلی سرد لباسام رو انداخت که سعی کردم بلند بشم و بپوشمشون ولی اون بدن زخمی داشت میسوخت و منم اشک می ریختم .
_ رفتم بالا و لم دادم رو مبل داشتم به صحن های دیشب فکر میکردم خیلی لذت بخش بود تا حالا با هر دختری رابطه داشتم لذت نبردم ولی این خیلی خوب بود و از اذیت کردنش یکذره پشیمون بود هه به من چه که اون چکارش شده اهههه
+ داشتم یخ میزدم بلند شدم یک پنجره اونجا بود با دست سالم خراش دارم کوبیدم تو پنجره که شکست و دستم خون شد اشکم جاری شد از پنجره بیرون رو نگاه کردم و یک عالمه بادیگارد بود پشیمون شدم و برگشتم داخل دیگه شب بود و از سرما کم کم بیهوش شدم .
( یک هفته بعد )
_ یک هفته میگذره و من حتی نرفتم داخل بیارمش بیرون دیگه صبرم تموم شد رفتم داخل اتاق و دیدم بده بیجونش افتاده رو زمین نمیدونم چم شد حس پشیمونی داشتم براید استایل بغلش کردم و زود بردمش تو اتاقم زنگ زدم دکتر هان که اومد
# سلام ارباب
_سلام دکتر لطفا چکاپش کنید
# باشه ارباب
چه بلایی سر خانم آوردین ؟
_ نمیشه نگم؟
# باید دارو بنویسم .
_ شلاق و میله و چاقو زدمش و باهاش پنج بار پشت سر هم رابطه داشتم و یک هفته داخل سردخونه بوده
# اول باید بدنشو از یخی دربیاوریم چون قلبش میزنه .
_ خب چکا کنم
# ده تا کیسه آب داغ بزارید دور بر بدنش و دمای اتاق رو بیارین بالا
# و ترجیحا خودتون هر روز این دارو هارو بهشون بزنید و تا بهوش بیاد.
_ من دیگه یادم نیست سرم زدنو ( جیمین قبلاً پرستار بوده )
# یادتون میاد من دیگه میرم.
( یک ماه بعد )
_ هر روز طبق گفته های دکتر عمل میکردم یک ماه گذشته اما این دختر بهوش نمیاد مثل همیشه رفتم دارو هاشو بزنم که دیدم دستشو تکون میخوره یکچیزایی یادم اومده بود سرم آرامش بخش رو زدم و ضربان قلب رو گرفتم خوب بود فکر کنم تا دوساعت دیگه بهوش بیاد . تو این یکماه بهش وابسته و علاقه مند شدم و دوسش دارم و میخوام بهش
اعتراف کنم اگه قبول نکرد میزارم بره
(۲ ساعت بعد )
+ چشمامو باز کردم تو یک اتاق مشکی بودم اتاق خودم نبود اصلا یادم نبود چیشده که جیمین اومد تو و کل اتفاقات یادم اومد سرمو پایین انداختم که اشکام سرازیر شد و هق هقام بلند شد
_ ا.ت عزیزم گریه نکن راستش من دوست دارم نظرت چیه با من باشی
+ نه من دوست ندارم .
_ باشه عصر وسایلت رو جمع کن برو اما فعلا بیا تو بغلم .
+ واقعا میزاری برم ؟
_ هوم من خیلی بد بودم .
+ جیمینا بیا بغلم .
_ این حرفو که از زبونش شنیدم چشمام برق زد و محکم بغلش کردم .
+ میتونیم باهم دوست باشیم ؟
_ لبخندی زدم . معلومه خوشگلم .
+ و اگه عاشقت شدم بهت میگم باش ؟
_ هوم باشه .
به این ترتیب اون دو باهم زندگی کردن و بعد ا.ت عاشقش شد.
چرت شد
- ۶.۲k
- ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط