وقتی بچشو نمی خواد

وقتی بچشو نمی خواد ..

پارت بیست و پنجم




نامجون: خودت هرجایی میخوای بری برو ولی حق نداری دخترمو
ببری
ات: دخترتو ؟....ببخشید ولی این همه سال کدوم گوری بودی که الان یاد دخترت افتادی ؟(داد)
نامجون: ات حرف دهنتو بفهم(داد)
ات: الان تو خیلی خوب حرف دهنتو فهمیدی ؟(داد)
جین: بسه دیگه عه (عربده)
همه ساکت شدن به جز می یونگ که داشت گریه می کرد
تهیونگ اومد سمتش و بردش
ات: کجا می بریش ؟(بلند)
جیمین:آروم باش کاری نمیکنه باهاش که
جین: بیاید اینجا ببینم
همه دنبال جین راه افتادیم که رسیدیم به یه اتاق که توش مبل و میز بود و اون طرفشم سازهای مختلف بود
جین: بشینید
همه نشستیم البته به جز تهیونگ و جونگ کوک که پیش می یونگ بودن
ات: براچی اومدیم اینجا ؟
شوگا: بشینید حرف بزنید
ات : من حرفی ندا...دارم ... اون دختره کیه؟
جیهوپ:بهت که گفتیم؟
ات: گفتین ولی نه راستشو
شوگا: همش همونی بود که شنیدی
ات:پس اون عکس ها چیه؟
جیمین:کدوما ؟
ات: عکس های عاشقانه ی نامجون و اون دختره
جیهوپ: کدوم عکسا ؟
جین:ما از عکس خبر نداریم
همه برگشتیم سمت نامجون
نامجون:کمپانی مجبورم کرد برم بیرون باهاش عکس بگیرم که منتشر کنن بگن ما باهمیم
ات:ولی...
نامجون:به خدا همش همین بود
تهیونگ: بچه ها زود بیاین اینجا (داد)
دیدگاه ها (۲۶)

وقتی بچشو نمی خواد...پارت بیست و شیش همه سریع رفتیم که دیدیم...

وقتی بچشو نمی خواد ....پارت آخر نامجون: همینجا ات: می یونگ گ...

وقتی بچشو نمی خواد پارت بیست و چهارم پی دی نیم : چرا همون مو...

وقتی بچشو نمی‌خواد...پارت بیست و سوم می یونگ : باشه همون موق...

سناریو در خواستیوقتی می خواید فیلم ترسناک ببینید و اون میترس...

رمان j_k

تک پارتی بی تی اس 🌙وقتی عضو هشتمی و خانوادت زیاد بهت فشار می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط