★هایبرید شیطون من★
★هایبرید شیطون من★
پارت نه ...
_صدا تولید کنی بیجارت میکنم.
جونگکوک دوطرف تیشرت رو بدون معطلی گرفت و بالا نگه داشت و بدون اینکه لبخند شیطونش محو بشه به جلوش خیره شد.
×بجنب تهیونگااا میدونی که کم طاقتم...
تهیونگ نفسشو بیرون داد. تمام تلاششو کرد که به با*س*ن تو پر جونگکوک نگاه نکنه اما به هیچ عنوان برای رد کردن دم مخملی جونگکوک چاره ای غیر این کار نداشت.
دم جونگکوک رو بیحواس محکم گرفت و همون لحظه گوشای جونگکوک سیخ و بدنش خشک شد و کمی صدای ناله مانند از خودش تولید کرد . خوب میدونست یه سگ چقدر میتونه رو دمش حساس باشه .
_آروم باش کاریت ندارم.
اما با دیدن لرزش بدن جونگکوک بخاطر قفل شدن حلقه دستش دور دم مخملی و سفید رنگش ناخواسته نیشخند کجی رو لبش نقش بست، حالا که فرصتشو داشت چرا اذیتش نمیکرد؟!(ادمین: یوهاهاها)
دم جونگکوکو کشید که اینبار جونگکوک به وضوح آه بلندی گفت و سرشو تخس چرخوند..
ادامه دارد...
پارت نه ...
_صدا تولید کنی بیجارت میکنم.
جونگکوک دوطرف تیشرت رو بدون معطلی گرفت و بالا نگه داشت و بدون اینکه لبخند شیطونش محو بشه به جلوش خیره شد.
×بجنب تهیونگااا میدونی که کم طاقتم...
تهیونگ نفسشو بیرون داد. تمام تلاششو کرد که به با*س*ن تو پر جونگکوک نگاه نکنه اما به هیچ عنوان برای رد کردن دم مخملی جونگکوک چاره ای غیر این کار نداشت.
دم جونگکوک رو بیحواس محکم گرفت و همون لحظه گوشای جونگکوک سیخ و بدنش خشک شد و کمی صدای ناله مانند از خودش تولید کرد . خوب میدونست یه سگ چقدر میتونه رو دمش حساس باشه .
_آروم باش کاریت ندارم.
اما با دیدن لرزش بدن جونگکوک بخاطر قفل شدن حلقه دستش دور دم مخملی و سفید رنگش ناخواسته نیشخند کجی رو لبش نقش بست، حالا که فرصتشو داشت چرا اذیتش نمیکرد؟!(ادمین: یوهاهاها)
دم جونگکوکو کشید که اینبار جونگکوک به وضوح آه بلندی گفت و سرشو تخس چرخوند..
ادامه دارد...
۲.۳k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.