و باد آمد ببوسد صورت ماه جوانت را
و باد آمد ببوسد صورتِ ماهِ جوانت را
به طوفان داد دریای سیاهِ گیسوانت را
لب از هم وا بکن لبخندِ ناگاهی بزن امشب
که هر شب دوست دارم خنده های ناگهانت را
گمانم دست هایت حقِ من باشند ، حق با من
کفِ دستم بیا بگذار دست مهربانت را
غزل می ریزد از چشمِ غزال آلوده ام وقتی
شبی رو میکنی آن شیوه و طرزِ بیانت را
تمامِ شهر فهمیده چه شیرین اند لبهایت
زمانی را که چرخاندی به دور لب زبانت را
به طوفان داد دریای سیاهِ گیسوانت را
لب از هم وا بکن لبخندِ ناگاهی بزن امشب
که هر شب دوست دارم خنده های ناگهانت را
گمانم دست هایت حقِ من باشند ، حق با من
کفِ دستم بیا بگذار دست مهربانت را
غزل می ریزد از چشمِ غزال آلوده ام وقتی
شبی رو میکنی آن شیوه و طرزِ بیانت را
تمامِ شهر فهمیده چه شیرین اند لبهایت
زمانی را که چرخاندی به دور لب زبانت را
- ۱۷.۴k
- ۱۸ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط