میبینی عزیزم که چقدر دنیا بی وفاست؟ میخواهند ما را از هم
میبینی عزیزم که چقدر دنیا بی وفاست؟ #میخواهند ما را از هم جدا کنند !
میخواهند کاری کنند که ما در #حسرت هم بنشینیم. #خورشید دیگر برای ما نمی تابد ، حتی او نیز دلسوز ما نیست. #گلی چیدم و خواستم آن را به تو بدهم ، طوفان آمد و آن گل را پر پر کرد. #سرنوشت با ما نامهربان است ، جرم من تنها عاشقیست #روزگار با ما ناسازگار است. #در این دنیا باشم یا در آن دنیا ، برای تو میمیرم. آخر قصه شیرین است آنگاه که با دلی #عاشق از این دنیا میروم . #زمین و زمان با ما #نمیسازند ، لحظه ها تند تند میگذرد ، انتظار معنایی ندارد، نمیدانند در دل ما چه میگذرد . #صدای ما را کسی نمیشنود ، #درد دل ما را کسی نمیفهمد ، راز قلب ما را کسی نمیداند، انگار باید رفت از اینجا ، باید سوخت در این راه ، برای من #زیباست این لحظه ها زیرا عاشقم ، عاشق تو که #لایق منی عزیزم. #مرگم نزدیک است ، آنگاه که #حکم حبس ابد در آن دنیا برای #قلبم از سوی سرنوشت صادر میشود . میخواهند به #جرم اینکه عاشقت هستم #قلبم را به طناب دار بیاویزند، آه چه شیرین #است از عشق تو مردن.چه #شیرین است آنگاه که تو در قلبمی و من #میمیرم ، احساس میکنم #همراه با تو به آن دنیا میروم . #میبینی عزیزم که چقدر #سرنوشت بی وفاست؟ #گناه من این است که دیوانه تو #هستم ، مرا از این دنیا جدا کردند چون دیوانه ام! #ای روزگار بگذار #وصیتی بنویسم برای معشوقم ، تنها یک #کلام ، یک لحظه ! #وصییت من به او این بود که از تمام دار دنیا #قلبی دارم که تنها تو درون آن #هستی پس دیگر چیزی ندارم به تو بدهم جز #کلامی که درون قلبم برای همیشه #میماند و آن کلام این است : #خیلی-دوستت-دارم
میخواهند کاری کنند که ما در #حسرت هم بنشینیم. #خورشید دیگر برای ما نمی تابد ، حتی او نیز دلسوز ما نیست. #گلی چیدم و خواستم آن را به تو بدهم ، طوفان آمد و آن گل را پر پر کرد. #سرنوشت با ما نامهربان است ، جرم من تنها عاشقیست #روزگار با ما ناسازگار است. #در این دنیا باشم یا در آن دنیا ، برای تو میمیرم. آخر قصه شیرین است آنگاه که با دلی #عاشق از این دنیا میروم . #زمین و زمان با ما #نمیسازند ، لحظه ها تند تند میگذرد ، انتظار معنایی ندارد، نمیدانند در دل ما چه میگذرد . #صدای ما را کسی نمیشنود ، #درد دل ما را کسی نمیفهمد ، راز قلب ما را کسی نمیداند، انگار باید رفت از اینجا ، باید سوخت در این راه ، برای من #زیباست این لحظه ها زیرا عاشقم ، عاشق تو که #لایق منی عزیزم. #مرگم نزدیک است ، آنگاه که #حکم حبس ابد در آن دنیا برای #قلبم از سوی سرنوشت صادر میشود . میخواهند به #جرم اینکه عاشقت هستم #قلبم را به طناب دار بیاویزند، آه چه شیرین #است از عشق تو مردن.چه #شیرین است آنگاه که تو در قلبمی و من #میمیرم ، احساس میکنم #همراه با تو به آن دنیا میروم . #میبینی عزیزم که چقدر #سرنوشت بی وفاست؟ #گناه من این است که دیوانه تو #هستم ، مرا از این دنیا جدا کردند چون دیوانه ام! #ای روزگار بگذار #وصیتی بنویسم برای معشوقم ، تنها یک #کلام ، یک لحظه ! #وصییت من به او این بود که از تمام دار دنیا #قلبی دارم که تنها تو درون آن #هستی پس دیگر چیزی ندارم به تو بدهم جز #کلامی که درون قلبم برای همیشه #میماند و آن کلام این است : #خیلی-دوستت-دارم
۳.۷k
۱۱ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.