چند پارتی چان
اگه تو اون روز لعنتی بهش اصرار نمیکرد و سرش غر نمیزد که تولدشه و باید با هم باشن شاید الان عشقش پیشش بود
شاید این اتفاق هیچوقت نمی افتاد
شاید بهتر بود چند سال پیش رو پشت بوم همه چی تموم بشه و هیچوقت وجود نداشته باشه که الان باعث مرگ تنها دلیل زندگیش باشه
شاید الان میتونست تو بغلش باشه و از گرمای وجودش نهایت استفاده رو بکنه
شاید اونا الان میتونستن هر جایی غیر از اون قبرستون کوفتی باشن
چان رفت و ا.ت رو با حسرت ها و شاید های زیادی تنها گذاشت ، خیلی زود بود برای ترک کردن عشقش مگه چان بهش قول نداده بود که هیچوقت ولش نمیکنه و اگه از عمرش فقط یه روز مونده باشه اون یه روز رو صرف دنبال کردن ا.ت میکنه ؟
چان که هیچوقت زیر قولش نزده بود ، پس الان چیشد که بدون توجه به زجه ها و گریه های عشقش اون رو ترک کرد ؟
اینا همه سوال و شاید هایی بود که تو ذهن ا.ت در حال اکو شدن بود
ا.ت خودش روبا تموم وجود مقصر این اتفاق میدونست چند بار هم خواست که به زندگیش پایان بده ولی چرا جرئتش رو نداشت؟
بخاطر حرف قبل از مرگ چان بود یا میترسید ؟ قبلا که خیلی راحت داشت این کار رو انجام میداد پس چرا الان تردید میکرد ؟
این زندگی براش بدون چانش براش مثل جهنم بود پس چرا باید به زندگی ادامه میداد ؟
ا.ت بعد از مرگ چان خیلی عوض شده بود اطرافیانش حتی مطمئن نبودن که دیگه بتونن لبخند ا.ت رو از ته دلش ببینن چه برسه به این که صدای خندشو بشنون
ا.ت : چان ، چاناااااا هق هق کریستوفر بنگ چاننننننننننننن مگه تو به من نگفتی دنیام رو رنگی میکنی ؟ ها ؟ چرا نزاشتی این بار من اینکار رو برات انجام بدم ؟ چرا نزاشتی مراقبت باشم هان ؟ مگه نگفتی با هم از پس همه چی برمیایم ؟ تو گفته بودی به همه ثابت میکنیم که با هم از پس همه چی بر میایم پس چرا منو تنها گذاشتی ؟ مگه نگفته بودی به همه ثابت میکنیم بدون هم میمیریم ؟ الان من دارم بدون تو میمیرم تو خیلی خود خواهی کریستوفر بنگ چان ...
#وانشات#تهیونگ #جونگ_کوک #اسکیز #هیونجین #فلیکس #چان #چانگبین #لینو #هان #سونگمین #جونگین #بلک_پینک #جنی #لیسا #رزی #جیسو #جنلیسا
#بی_تی_اس
شاید این اتفاق هیچوقت نمی افتاد
شاید بهتر بود چند سال پیش رو پشت بوم همه چی تموم بشه و هیچوقت وجود نداشته باشه که الان باعث مرگ تنها دلیل زندگیش باشه
شاید الان میتونست تو بغلش باشه و از گرمای وجودش نهایت استفاده رو بکنه
شاید اونا الان میتونستن هر جایی غیر از اون قبرستون کوفتی باشن
چان رفت و ا.ت رو با حسرت ها و شاید های زیادی تنها گذاشت ، خیلی زود بود برای ترک کردن عشقش مگه چان بهش قول نداده بود که هیچوقت ولش نمیکنه و اگه از عمرش فقط یه روز مونده باشه اون یه روز رو صرف دنبال کردن ا.ت میکنه ؟
چان که هیچوقت زیر قولش نزده بود ، پس الان چیشد که بدون توجه به زجه ها و گریه های عشقش اون رو ترک کرد ؟
اینا همه سوال و شاید هایی بود که تو ذهن ا.ت در حال اکو شدن بود
ا.ت خودش روبا تموم وجود مقصر این اتفاق میدونست چند بار هم خواست که به زندگیش پایان بده ولی چرا جرئتش رو نداشت؟
بخاطر حرف قبل از مرگ چان بود یا میترسید ؟ قبلا که خیلی راحت داشت این کار رو انجام میداد پس چرا الان تردید میکرد ؟
این زندگی براش بدون چانش براش مثل جهنم بود پس چرا باید به زندگی ادامه میداد ؟
ا.ت بعد از مرگ چان خیلی عوض شده بود اطرافیانش حتی مطمئن نبودن که دیگه بتونن لبخند ا.ت رو از ته دلش ببینن چه برسه به این که صدای خندشو بشنون
ا.ت : چان ، چاناااااا هق هق کریستوفر بنگ چاننننننننننننن مگه تو به من نگفتی دنیام رو رنگی میکنی ؟ ها ؟ چرا نزاشتی این بار من اینکار رو برات انجام بدم ؟ چرا نزاشتی مراقبت باشم هان ؟ مگه نگفتی با هم از پس همه چی برمیایم ؟ تو گفته بودی به همه ثابت میکنیم که با هم از پس همه چی بر میایم پس چرا منو تنها گذاشتی ؟ مگه نگفته بودی به همه ثابت میکنیم بدون هم میمیریم ؟ الان من دارم بدون تو میمیرم تو خیلی خود خواهی کریستوفر بنگ چان ...
#وانشات#تهیونگ #جونگ_کوک #اسکیز #هیونجین #فلیکس #چان #چانگبین #لینو #هان #سونگمین #جونگین #بلک_پینک #جنی #لیسا #رزی #جیسو #جنلیسا
#بی_تی_اس
۶.۰k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.