پارت اول
پارت اول
(مال خودم باش)
بچه ها اصکی رفتم چون عالی بود
مال خودم باش .....
Part:۱
اوضاع خوب بود چشمام رو باز کردم تویه اتاق بزرگ بودم رو تخت وسط اتاق بود و نمیشد بیرون رو دید اما سایه دونفر مشخص بود یکیشون ناپدید شد
و ازصدای پاش می شد که رفته
و دیگری که کلافه می چرخید و دست تو موهاش می کرد
یه مرد میانسال وارد اتاق شد و پشت سرش تهیونگ با موهای بهم ریخته وارد اتاق شد
می خواستم بلند بشم
اما بدن درد نزاشت
معذب بودم و احساس می کردم صورتم قرمز شده
مرد میانسال نگاهی بهم انداخت و گفت:حالت چطوره دخترم
با کلی خجالت گفتم:بله...ممنونم
نزدیکم شد و گفت:سگ که گازت نگرفت یا زخمیت نکرد؟
با یادآوری اتفاقی که افتاد بدنم لرزید و برای مردی که معلوم بود دکتره سر تکون دادم
لبخندی زدو گفت:جای نگرانی نیست یه شک عصبی باعث بیهوشیت شده چند تا آمپول و واکسن برات می نویسم که حتما تزریق کن احتمال هاری کمه ولی چون بزاقش به زخمات خورده کار از محکم کاری عیب نمی کنه
بعد ملافه رو از روم کنار زد و نگاهی به زخمام انداخت رو مو کردم سمت دکتر که داشت جای زخمام رو نگاه می کرد
پرسید:این زخم مال چیه؟
نگاهم سمت تهیونگ افتاد که نگران بود قسمتی از موهاش ریخته بود توی صورتش
چرا نمیشه فقط یک بار قیافه کامل مرد رو دید.
چند قدم جلو اومد و گفت:جای زخم کتک
دکتری سری با تاسف براش تکون دادو گفت:برات متاسفم
نگاه مهربونی بهم کردو گفت :برات چند تا پماد هم می نویسم که جای زخمات رو از بین ببره
حیفه از این سن و سال بدنت این شکلی بشه
(مال خودم باش)
بچه ها اصکی رفتم چون عالی بود
مال خودم باش .....
Part:۱
اوضاع خوب بود چشمام رو باز کردم تویه اتاق بزرگ بودم رو تخت وسط اتاق بود و نمیشد بیرون رو دید اما سایه دونفر مشخص بود یکیشون ناپدید شد
و ازصدای پاش می شد که رفته
و دیگری که کلافه می چرخید و دست تو موهاش می کرد
یه مرد میانسال وارد اتاق شد و پشت سرش تهیونگ با موهای بهم ریخته وارد اتاق شد
می خواستم بلند بشم
اما بدن درد نزاشت
معذب بودم و احساس می کردم صورتم قرمز شده
مرد میانسال نگاهی بهم انداخت و گفت:حالت چطوره دخترم
با کلی خجالت گفتم:بله...ممنونم
نزدیکم شد و گفت:سگ که گازت نگرفت یا زخمیت نکرد؟
با یادآوری اتفاقی که افتاد بدنم لرزید و برای مردی که معلوم بود دکتره سر تکون دادم
لبخندی زدو گفت:جای نگرانی نیست یه شک عصبی باعث بیهوشیت شده چند تا آمپول و واکسن برات می نویسم که حتما تزریق کن احتمال هاری کمه ولی چون بزاقش به زخمات خورده کار از محکم کاری عیب نمی کنه
بعد ملافه رو از روم کنار زد و نگاهی به زخمام انداخت رو مو کردم سمت دکتر که داشت جای زخمام رو نگاه می کرد
پرسید:این زخم مال چیه؟
نگاهم سمت تهیونگ افتاد که نگران بود قسمتی از موهاش ریخته بود توی صورتش
چرا نمیشه فقط یک بار قیافه کامل مرد رو دید.
چند قدم جلو اومد و گفت:جای زخم کتک
دکتری سری با تاسف براش تکون دادو گفت:برات متاسفم
نگاه مهربونی بهم کردو گفت :برات چند تا پماد هم می نویسم که جای زخمات رو از بین ببره
حیفه از این سن و سال بدنت این شکلی بشه
۳.۵k
۰۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.