(فقط قرار بود بردش باشی) part seventeen
(فقط قرار بود بردش باشی) part seventeen
از حمام اومدم بیرون دیدم بدنم هنوز کامل کبوده بعد دیدم تهیونگ خوابش برده منم با حوله حمام خوابم برد
از زبان تهیونگ
بیدار شدم دیدم ا.ت خوابیده روی مبل تو اتاق
من رفتم پایین
از زبان ا.ت
بیدار شدم دیدم تهیونگ رو تخت نیست خواستم بلند شم هنوز بین پاهام درد میکرد که به زور میتونستم راه برم رفتم پایین
تهیونگ گفت:بیا صبحونه
رفتم صبحونه رو خوردم جوابش هم ندادم
تهیونگ گفت: چیشده چرا جوابمو نمیدی
باز هم جوابشو ندادم
تهیونگ گفت:خدمتکارا دارن نگاه میکنن
ا.ت گفت: خب کچی
با پای دردم بلند شدم رفتم تو اتاق
تهیونگ گفت:چیشده چرا کج راه میری
ا.ت گفت: بخاطر دیشبه
تهیونگ گفت:زیاده روی کردم مگه
ا.ت گفت:خیلی باهام بد کردی واقعا چطور میشه همچین آدمی باشی تو که گفتی دیگه اذیتم نمیکنی
تهیونگ گفت:عزیزم معذرت میخوام فکر کردم اذیت نمیشی قول میدم دیگه اذیتت نکنم
ا.ت گفت:دیگه ای در کار نیست دیگه نمیتونم تحمل کنم
رفتم دستشویی دیدم داره خون میاد نمیدونستم پریود یا بخاطر دیشب رفتم سریع که بخوام پد بهداشتی بپوشم نگاه کردم دیدم ندارم
تهیونگ گفت: چیشده
ا.ت گفت: نمیدونم بخاطر دیشبه یا پریود شدم
تهیونگ گفت:امکان نداره بخاطر دیشب باشه
ا.ت گفت: تهیونگ میگم
تهیونگ گفت:جانم
ا.ت گفت:میری برام پد بهداشتی بخری
تهیونگ گفت:باشه گلم الان میرم میخرم
داشتم از درد میمردم چون هم درد دیشب هم پریودیم باهم قاطی شده بودن که تهیونگ قبل از اینکه بره متوجه شد اومد و کتش رو دور شکمم بست
تهیونگ گفت:بیب ببخشید
تهیونگ سریع رفت سریع آمد من پوشیدم بعد تهیونگ گفت:یه سورپرایزی برات دارم
ا.ت گفت:خودم حالم خوب نیست الان کجا میخوای ببریم
تهیونگ گفت: اگه میخوای تا ببرمت دکتر
ا.ت گفت: نه
تهیونگ گفت: سورپرایز اومد
دیدم تهیونگ سه تا سینی بزرگ خوراکی گرفته برام خریده
تهیونگ گفت: بخور قشنگم
۲۲۰تایی شدنمون مبارکک هورااااا🥰❤❤❤😍
از حمام اومدم بیرون دیدم بدنم هنوز کامل کبوده بعد دیدم تهیونگ خوابش برده منم با حوله حمام خوابم برد
از زبان تهیونگ
بیدار شدم دیدم ا.ت خوابیده روی مبل تو اتاق
من رفتم پایین
از زبان ا.ت
بیدار شدم دیدم تهیونگ رو تخت نیست خواستم بلند شم هنوز بین پاهام درد میکرد که به زور میتونستم راه برم رفتم پایین
تهیونگ گفت:بیا صبحونه
رفتم صبحونه رو خوردم جوابش هم ندادم
تهیونگ گفت: چیشده چرا جوابمو نمیدی
باز هم جوابشو ندادم
تهیونگ گفت:خدمتکارا دارن نگاه میکنن
ا.ت گفت: خب کچی
با پای دردم بلند شدم رفتم تو اتاق
تهیونگ گفت:چیشده چرا کج راه میری
ا.ت گفت: بخاطر دیشبه
تهیونگ گفت:زیاده روی کردم مگه
ا.ت گفت:خیلی باهام بد کردی واقعا چطور میشه همچین آدمی باشی تو که گفتی دیگه اذیتم نمیکنی
تهیونگ گفت:عزیزم معذرت میخوام فکر کردم اذیت نمیشی قول میدم دیگه اذیتت نکنم
ا.ت گفت:دیگه ای در کار نیست دیگه نمیتونم تحمل کنم
رفتم دستشویی دیدم داره خون میاد نمیدونستم پریود یا بخاطر دیشب رفتم سریع که بخوام پد بهداشتی بپوشم نگاه کردم دیدم ندارم
تهیونگ گفت: چیشده
ا.ت گفت: نمیدونم بخاطر دیشبه یا پریود شدم
تهیونگ گفت:امکان نداره بخاطر دیشب باشه
ا.ت گفت: تهیونگ میگم
تهیونگ گفت:جانم
ا.ت گفت:میری برام پد بهداشتی بخری
تهیونگ گفت:باشه گلم الان میرم میخرم
داشتم از درد میمردم چون هم درد دیشب هم پریودیم باهم قاطی شده بودن که تهیونگ قبل از اینکه بره متوجه شد اومد و کتش رو دور شکمم بست
تهیونگ گفت:بیب ببخشید
تهیونگ سریع رفت سریع آمد من پوشیدم بعد تهیونگ گفت:یه سورپرایزی برات دارم
ا.ت گفت:خودم حالم خوب نیست الان کجا میخوای ببریم
تهیونگ گفت: اگه میخوای تا ببرمت دکتر
ا.ت گفت: نه
تهیونگ گفت: سورپرایز اومد
دیدم تهیونگ سه تا سینی بزرگ خوراکی گرفته برام خریده
تهیونگ گفت: بخور قشنگم
۲۲۰تایی شدنمون مبارکک هورااااا🥰❤❤❤😍
۱۷.۸k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.