فیک خود/کشی آیو
فیک خود/کشی آیو
پارت ۲🌚
*آیو ویو
رفتم پیش جونگکوک
یهو تعجب کردم
خونش خیلی بهم ریخته بود
بهش میگم تو باید زن بگیری🌚😂
بعد گفتم شوگا داره باهام سرد میشه گفت:باهاش حرف بزن
میگم تا میرم حرف بزنم سروصدا میکنه
یکم با هم حرف زدیم
بعدش رفتم بیرون که برم پیش اون منشی عن
توی آسانسور لیسا و جیسو رو دیدم
جیسو رفت و منو لیسا موندیم
لیسا میخواست بره کمپانی منم رفتم همراش
*لیسا ویو
منو آچا داشتیم پیاده میرفتیم کمپانی که به آچا گفتم
_آچا یکم شکمت زده بیرون چیزی شده؟
+اره من حاملم
بعدش یکم با هم حرف زدیم بعدش آچا رفت
*آچا ویو
دیگه از این زندگی خسته شدم هی جروبحث
میخوام برم خود/کشی بکنم
هم خودمو میکشم هم بچه رو
رفتم خود/کشی بکنم
*شوگا ویو
*چند دیقه بعد...
+کسی به نام آچا در پل خود/کشی کرده است و به بیمارستان ۱۲۰ هدایت میشود
_چ....چی.....آچا
سریع لباس میپوشم و میرم بیمارستان
*داخل بیمارستان
-آچا خوشگلم مگه تو نگفته بودی فرشته منی
چشاتو باز کن دیگه
من مامانم نمیزاره ما باهم باشیم
ولی من ترکت میکنم
خداحافظ
+شوگا(آروم)
ادامه دارد......
پارت ۲🌚
*آیو ویو
رفتم پیش جونگکوک
یهو تعجب کردم
خونش خیلی بهم ریخته بود
بهش میگم تو باید زن بگیری🌚😂
بعد گفتم شوگا داره باهام سرد میشه گفت:باهاش حرف بزن
میگم تا میرم حرف بزنم سروصدا میکنه
یکم با هم حرف زدیم
بعدش رفتم بیرون که برم پیش اون منشی عن
توی آسانسور لیسا و جیسو رو دیدم
جیسو رفت و منو لیسا موندیم
لیسا میخواست بره کمپانی منم رفتم همراش
*لیسا ویو
منو آچا داشتیم پیاده میرفتیم کمپانی که به آچا گفتم
_آچا یکم شکمت زده بیرون چیزی شده؟
+اره من حاملم
بعدش یکم با هم حرف زدیم بعدش آچا رفت
*آچا ویو
دیگه از این زندگی خسته شدم هی جروبحث
میخوام برم خود/کشی بکنم
هم خودمو میکشم هم بچه رو
رفتم خود/کشی بکنم
*شوگا ویو
*چند دیقه بعد...
+کسی به نام آچا در پل خود/کشی کرده است و به بیمارستان ۱۲۰ هدایت میشود
_چ....چی.....آچا
سریع لباس میپوشم و میرم بیمارستان
*داخل بیمارستان
-آچا خوشگلم مگه تو نگفته بودی فرشته منی
چشاتو باز کن دیگه
من مامانم نمیزاره ما باهم باشیم
ولی من ترکت میکنم
خداحافظ
+شوگا(آروم)
ادامه دارد......
۳.۶k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.