ویو ات

ویو ات
بیدار شدم دیدم تو یه اتاق تاریکم و یهو یکی وارد شد
کوک: بیدار شدی کوچولوی قشنگم
ات: ت.. تو کی هستی؟
کوک: بابات نشناختی
ات: چی بابا؟
کوک: اره بایدم نشناسی خوب ۱۰ساله ندیدیم
ات: بزار برم
کوک: کجا با این عجله
ات: بسههه(داد)
کوک: خفه شو سرمن داد نزن
کوک به ات نزدیک میشه و مثل چی کتکش میزنه
ات هم بیهوش میشه و کوک از اتاق خارج میشه

چطور بود؟
دیدگاه ها (۷)

ویو اتبعد از ناهار بامامان رفتیم خریدارو کردیم و برگشتیم وکه...

ارتشی من پارت ۹ویو لیناخوابم برد. ولی یه خواب عن دیدم دیگه خ...

هنرمند کوچولوی من

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۳

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۰

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط