ا.ت:شوگا فقط سعی داره صندوقچه رو بدوزده اوکی؟توی اون درگی
ا.ت:شوگا فقط سعی داره صندوقچه رو بدوزده اوکی؟توی اون درگیری طلا فروشو نمیاره تا ببینه اصله یا نه؟
جیمین:راست میگه
جین:خیله خب
جین جیمین اون کارخونه اهن یادته که سوخت
جیمین:اوهوم
جین:نظرت چیه اونو برای مخفی گاه اماده کنیم؟
جیمین:نظری ندارم
جین:همونه خوبه
تهیونگ:از کجا مطمعنید حمله میکنه؟
ا.ت:چون باش دلیل داره
تهیونگ:چه دلیلی؟
جین:یکی اینو بیدار کنه خوابی؟قشنگ واضحه برای چی خرخرمونو گرفته
تهیونگ:خب بگو صندوقچه
ا.ت:بیخیال الان
ا.ت:اون محلی گفتی رو اماده کنید باشه؟
جین:میسپرمش به تو تهیونگ خب؟
تهیونگ: خیله خب
جین:توهم کارای صندقچه رو اماده کن
جین:پس فردا همتون اماده باشید باشه؟
ا.ت:منم میخوام اونجا باشم
جین:خفه
ا.ت:چرا؟ من میتونم مبارزه کنم سه سال کلاس رزمی رفتم
جیپ:به درد حودت میخوره
ا.ت:هی رو دستم میمونی
جیمین:باه جرئتو
جین:هه تو هنوز منو نشناختی ا.ت
جیم:قبل از اینکه من رو دستت بمونم تو رو دستم میمونه
ا.ت:وایی ترسیدم*ادا در اورد
جین:خیله خب زخمی شدی دست خودته
ا.ت:باشه فط تمرین نیاز دارم با چندتا فن جدید
ا.ت:بهم یاد میدی؟
جین:خیله خب
جیمین:باه از کی تاحالا جین خان *تعجب
جیمین: عوض شدیا. ا.ت جادو کردی؟
جیمین:این مکنه قبلی ما نیستا
ویو جیم
حس پنهونی به ا.ت داشتم اما نمیخواستم نقط ضعف پیدا کنم واسه همین نباید تو قلبم جاش بدم
جین:بسه جیمین
جین:خیله خب
تهیونگ: ولی خیلی عوض شدی
کوسن رو مبل پرت کردم طرف تهیونگ
جین:تو همون سرتو تو گوشیت بکونی کافیه
ا.ت:نه چرا سرت گوشیه الان؟
تهیونگ: فضولیش به تو نیومده
جین:درست صحبت کن
جیمین:اوه اوه اوه خودت چی تو چرا باهاش خوب صحبت نمیکنی؟ها
جیمین:مثه اینکه جنگه اینجا نه تو قلب تو
جین:کافیه جیمین انقد مزه نریز تموم میشی
جیمین:خیله خب کافیه
ویو ا.ت
جین چشه عجیب غریب رفتار میکنه
ا.ت:خب بچه ها نظرتون راجب نوشابه چیه؟
جیمین:نوشابه؟اومم نه من ویسکی میخوام(یه نوع الکل)
ا.ت:اینجا بار نیست خب؟
ا.ت:بعدشم من مشروب خور نیستم
جیم:جدا؟
ا.ت:صادقانه میگم لب نزدم
جیمین:تو دختر پاکی هستی*لبخند
ا.ت:ممنون *لبخند
جیمین:خیله خب حالا یه نوشابه میزنیم بخاطره ا.ت
ا.ت:*لبخند
بونگی چهارتا نوشابه برامون اورد
ا.ت:ممنونم
داشتیم نوشابه هامونو میخوردیم که پروندم
ا.ت:کسی اینجا دوست دختر نداره
جیمین:نه
ا.ت:حتی تهیونگ*لبخند شیطانی
تهیونگ: نع...
(گایز من یه پیچ ماله یکسال پیش داشتم دارم فیکای اونجا رو میارم اینجا بعدش دوباره شروع میکنم فعلا میخوام فیکام اینجا باشن خواهشن هی بهم نگید اصکی .و ..... من از پیج قبلی خودم برداشتم)
جیمین:راست میگه
جین:خیله خب
جین جیمین اون کارخونه اهن یادته که سوخت
جیمین:اوهوم
جین:نظرت چیه اونو برای مخفی گاه اماده کنیم؟
جیمین:نظری ندارم
جین:همونه خوبه
تهیونگ:از کجا مطمعنید حمله میکنه؟
ا.ت:چون باش دلیل داره
تهیونگ:چه دلیلی؟
جین:یکی اینو بیدار کنه خوابی؟قشنگ واضحه برای چی خرخرمونو گرفته
تهیونگ:خب بگو صندوقچه
ا.ت:بیخیال الان
ا.ت:اون محلی گفتی رو اماده کنید باشه؟
جین:میسپرمش به تو تهیونگ خب؟
تهیونگ: خیله خب
جین:توهم کارای صندقچه رو اماده کن
جین:پس فردا همتون اماده باشید باشه؟
ا.ت:منم میخوام اونجا باشم
جین:خفه
ا.ت:چرا؟ من میتونم مبارزه کنم سه سال کلاس رزمی رفتم
جیپ:به درد حودت میخوره
ا.ت:هی رو دستم میمونی
جیمین:باه جرئتو
جین:هه تو هنوز منو نشناختی ا.ت
جیم:قبل از اینکه من رو دستت بمونم تو رو دستم میمونه
ا.ت:وایی ترسیدم*ادا در اورد
جین:خیله خب زخمی شدی دست خودته
ا.ت:باشه فط تمرین نیاز دارم با چندتا فن جدید
ا.ت:بهم یاد میدی؟
جین:خیله خب
جیمین:باه از کی تاحالا جین خان *تعجب
جیمین: عوض شدیا. ا.ت جادو کردی؟
جیمین:این مکنه قبلی ما نیستا
ویو جیم
حس پنهونی به ا.ت داشتم اما نمیخواستم نقط ضعف پیدا کنم واسه همین نباید تو قلبم جاش بدم
جین:بسه جیمین
جین:خیله خب
تهیونگ: ولی خیلی عوض شدی
کوسن رو مبل پرت کردم طرف تهیونگ
جین:تو همون سرتو تو گوشیت بکونی کافیه
ا.ت:نه چرا سرت گوشیه الان؟
تهیونگ: فضولیش به تو نیومده
جین:درست صحبت کن
جیمین:اوه اوه اوه خودت چی تو چرا باهاش خوب صحبت نمیکنی؟ها
جیمین:مثه اینکه جنگه اینجا نه تو قلب تو
جین:کافیه جیمین انقد مزه نریز تموم میشی
جیمین:خیله خب کافیه
ویو ا.ت
جین چشه عجیب غریب رفتار میکنه
ا.ت:خب بچه ها نظرتون راجب نوشابه چیه؟
جیمین:نوشابه؟اومم نه من ویسکی میخوام(یه نوع الکل)
ا.ت:اینجا بار نیست خب؟
ا.ت:بعدشم من مشروب خور نیستم
جیم:جدا؟
ا.ت:صادقانه میگم لب نزدم
جیمین:تو دختر پاکی هستی*لبخند
ا.ت:ممنون *لبخند
جیمین:خیله خب حالا یه نوشابه میزنیم بخاطره ا.ت
ا.ت:*لبخند
بونگی چهارتا نوشابه برامون اورد
ا.ت:ممنونم
داشتیم نوشابه هامونو میخوردیم که پروندم
ا.ت:کسی اینجا دوست دختر نداره
جیمین:نه
ا.ت:حتی تهیونگ*لبخند شیطانی
تهیونگ: نع...
(گایز من یه پیچ ماله یکسال پیش داشتم دارم فیکای اونجا رو میارم اینجا بعدش دوباره شروع میکنم فعلا میخوام فیکام اینجا باشن خواهشن هی بهم نگید اصکی .و ..... من از پیج قبلی خودم برداشتم)
۶.۵k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.