پارت⁸
پارت⁸
(عشق ابدی)
جیهوپ: به تو ربطی نداره
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
(ذهن جیسو): باید فرار کنم...... نباید برگه رو بدم.....
تو فکر فرار بودم که صدای جیمین اومد
جیمینو دیدمو سری رفتم پشتش
جیسو: جیمین بیا بریم....
ایندفه جیمین گفت
جیمین: باشه بریم
(از زبان جیسو): دست جیمین و گرفتم که بریم ولی دوستای جیهوپ اومدن جلومون.. نمی زاشتن بریم
جیهوپ به طرف جیمین اومد منم خودمو چسبوندم به جیمین که یکی از اونا منو گرفت پ برد کنار
تعداد اونا زیاد بود داشتن جیمین رو می زدن می خواستم مانعشون بشم ولی نمی تونستم
جیهوپ: بسع
جیمین رو زمین افتاده بود
جیهوپ برگه جیمین بو برداشت
جیمین دماغش شکسته بود
)(از زبان جیسو): خیلی تقلا کردم که برم پیش جیمین، جیهوپ می خواست با چوب جیمین رو بزنه که من دست پسررو گاز گرفتم و خودمو انداختم رو جیمین
نزدیک بود چوب به جیمین بخوره ولی خودمو انداختم که چوب به من خورد
جیهوپ: دختره ی دیوو نه چیکار کردی؟.....
کمرم خیلی درد گرفت ولی به زور از رو جیمین کنار رفتم
تقدیم نگاهتون ♡
(عشق ابدی)
جیهوپ: به تو ربطی نداره
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
(ذهن جیسو): باید فرار کنم...... نباید برگه رو بدم.....
تو فکر فرار بودم که صدای جیمین اومد
جیمینو دیدمو سری رفتم پشتش
جیسو: جیمین بیا بریم....
ایندفه جیمین گفت
جیمین: باشه بریم
(از زبان جیسو): دست جیمین و گرفتم که بریم ولی دوستای جیهوپ اومدن جلومون.. نمی زاشتن بریم
جیهوپ به طرف جیمین اومد منم خودمو چسبوندم به جیمین که یکی از اونا منو گرفت پ برد کنار
تعداد اونا زیاد بود داشتن جیمین رو می زدن می خواستم مانعشون بشم ولی نمی تونستم
جیهوپ: بسع
جیمین رو زمین افتاده بود
جیهوپ برگه جیمین بو برداشت
جیمین دماغش شکسته بود
)(از زبان جیسو): خیلی تقلا کردم که برم پیش جیمین، جیهوپ می خواست با چوب جیمین رو بزنه که من دست پسررو گاز گرفتم و خودمو انداختم رو جیمین
نزدیک بود چوب به جیمین بخوره ولی خودمو انداختم که چوب به من خورد
جیهوپ: دختره ی دیوو نه چیکار کردی؟.....
کمرم خیلی درد گرفت ولی به زور از رو جیمین کنار رفتم
تقدیم نگاهتون ♡
۳.۳k
۲۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.