Part 7
Part 7
داشتن تویه باغ قدم میزند که یه ماشین اومد و دوست دختر جونگکوک اومد
یونا: باز این دختر اومد ایششش 🙄( اروم)
جونگکوک: این اینجا چیکار میکنه... هرجا میریم اینم هس
لیا( دوست دختر جونگکوک): سلام جونگکوک خوبی
جونگکوک: سلام تو اینجا چیکار (سرد)
لیا: من دوست دخترت هستم هرجا بری منم باید پیشت باشم (دختره چش سفید🤦🏻♀️)
جونگکوک: انقدر پوز نده
لیا: ولش کن.. نمیخوای معرفی کنی
جونگکوک: تو تهیونگ و یونا رو میشناسی و و ایشون خانوم پارک ات هس و ایشون خواهر ات که اسمش یوری و ایشون داداش ات جیمین
بعد از اینکه باهم اشنا شدن رفتن داخل......
بچها فردا براتون میزارم واقعا الان سرم شلوغه قول میدم فردا براتون بزارم پس میشه لایک فالو کنید 🥺دوستون دارم
#فیک_جونگکوک
داشتن تویه باغ قدم میزند که یه ماشین اومد و دوست دختر جونگکوک اومد
یونا: باز این دختر اومد ایششش 🙄( اروم)
جونگکوک: این اینجا چیکار میکنه... هرجا میریم اینم هس
لیا( دوست دختر جونگکوک): سلام جونگکوک خوبی
جونگکوک: سلام تو اینجا چیکار (سرد)
لیا: من دوست دخترت هستم هرجا بری منم باید پیشت باشم (دختره چش سفید🤦🏻♀️)
جونگکوک: انقدر پوز نده
لیا: ولش کن.. نمیخوای معرفی کنی
جونگکوک: تو تهیونگ و یونا رو میشناسی و و ایشون خانوم پارک ات هس و ایشون خواهر ات که اسمش یوری و ایشون داداش ات جیمین
بعد از اینکه باهم اشنا شدن رفتن داخل......
بچها فردا براتون میزارم واقعا الان سرم شلوغه قول میدم فردا براتون بزارم پس میشه لایک فالو کنید 🥺دوستون دارم
#فیک_جونگکوک
۱۰.۱k
۰۶ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.