وقتی مایکی روتون کراش بود ولی شما اون رو یک دوست ساده مید

وقتی مایکی روتون کراش بود ولی شما اون رو یک دوست ساده میدیدی

مایکی داشت روانی میشد بعدش یک چیزی به ذهنش رسید و زنگ زد به شما

مایکی : سلام ات
ات : سلام مایکی چه خبر؟
مایکی : هیچی میای بریم بیرون
ات : حتما ساعت چند؟
مایکی : ساعت ۶ کافه بنفشه
ات : خوبه ، پس خدافظ مایکی تا ساعت ۶
مایکی : خدافظ ات تا ساعت ۶

پرش به خونه ات ( ساعت ۳ )
رفتین حموم و یک ربع طول کشید بعدش یک لباس پوشیدین که دامن کوتاه صورتی با یک پیرن استین بلند سفید جلیقه صورتی کوتاه بود و بعدش ساعت ۶ شد

پرش به خونه مایکی ( ساعت ۵ )
خوب برم حموم بعدش یک استین بلند ابی و سیاه بپوشم و یک شلوار ابی که ست شه بعدشم ساعت ۶ شد

مایکی زنگ زد به ات
مایکی : ات ساعت ۶ اماده ای بیام دنبالت
ات : اره پایینم
مایکی ات دید سوار موتور شد
( توی ذهن مایکی : چقدر خوشگل شده ) ( توی ذهن ات : چه خوشتیپ شده )
بعدش رسیدن سر میز نشستین سفارش دادین سفارش هارو اوردن و خوردن و بعدش ات سکوت رو شکست پرسید
ات : مایکی میگم میخواستی درمورد چه چیزی صحبت کنیم
مایکی با گونه گل انداخته گفت : ات من تورو دوست دارم
تا اینو گفت ات قرمز شد
ات : تو از من خوشت میاد ؟
مایکی : اره تو چی ؟
ات : منم یک حسایی بهت دارم ( با سرخی )
مایکی : خوبه ( با صورت سرخ )
و الان شما با مایکی رلین

امید وارم خوب شده باشه
دیدگاه ها (۳)

ران وقتی میفهمه حامله ای شب بود ران و ریندو رفته بودن بیرون ...

وقتی بوسشون میکنی مایکی : اول سرخ میشه ولی بعد همراهیت میکنه...

وقتی به ران و ریندو متوجه میشن داری گریه میکنیران‌ : ات چیزی...

اگه قرار بود برین مهمونی و این لباس رو می پوشین چه واکنشی نش...

عشق چیز خوبیه پارت ۱ ات :صبح از خواب بلند شدم دوباره یه روز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط