وانشات سونگهون

وانشات سونگهون
امروز،روز اول پریودت بود و هم درد داشتی و هم تقریبا عقلتو ازدست داده بودی و به حد کافی رو اعصاب تموم دوستات رفته بودی
شب بود و تو داشتی از دلقک بازیات و کرم ریزایی که سر گائول(سگ سونگهون)در میوردی عکس و فیلم میگرفتی
سونگون اومد خونه و تورو دید،از خنده پخش زمین شد و بلند می‌خندید
اومدی سمتش و از سوراخ دماغش فیلم گرفتی و استوری کردی:/
مسخره بازیت رسما اعصابشو خط خطی کرده بود و افتاد دنبالت و بلخره گوشیتو تونست ازت بگیره و پاکش کنه ولی همین الانشم کلی آدم اینو دیده بودن
سونگهون رسما باهات قهر کرد،رفت توی اتاق کارش و سگ محلیت کرد
غذا بردی براش ولی نخورد و گذاشت کنار
کلن هیچ جوره نتونستی توجهشو جلب کنی و تصمیم گرفتی بگیری بخوابی که کل بدنت درد گرفت
رفتی پیش سونگهون و بهش گفتی ولی ایگنورت کرد
پس بهش گفتی
+حداقل منو برسون بیمارستان
که متوجه شد دردت جدیه
آروم نزدیکت شد،براید بغلت کرد و گذاشت روی تخت و آروم دستشو روی بدنت کشید،تا رسید به دلت یه ناله ای کردی
-پریودی؟
+آره
-چرا بهم نگفتی؟
+ایگنورم کردی خب
-ببخشید
و پاشد برات دارو و کیسه آب گرم آورد و کلی ماساژت داد،آخرشم کنارت خوابش برد


#وانشات
#سونگهون
دیدگاه ها (۰)

سناریو آیدل✨وقتی حال روحیت خوب نیست و پنیک میکنیمیون اونی:تا...

سناریو کوتاه لیز-میدونی خوشگلترین دختر دنیا کیه؟+خب قطعا خود...

وانشات لیسو

وانشات تهیونشروع کردی به دور ریختن تموم خوراکی هایی که خریده...

وانشات تهیون••••این اواخر استرس شدیدی داشتی و وقتی هم که به ...

وانشات بومگیو •••وقتی تو اوج ناراحتیه و کنارشیآروم روی تختت ...

دو پارتی جونگکوک ولی در قفل بود همونجا مشت میزدی به درا.ت : ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط