پارت ۸
جی توی سالن اومد همه ی کارمندا به نشانه ی احترام سر خم کردن به جز تو انگار همه از جی میترسیدن و خاطره ی بدی باهاش دارن
علامت جی _
_همگی توجه کنید پدرم چند ماه توی شرکت نیست و من جای پدرم رو می گیرم حواستون رو جمع کنید کارهاتون رو به خوبی انجام بدید چون اگه دست از پا خطا کنید اخراج میشد فهمیدید
@بله قربان
_حالا برید سر کارتون
کاری کرده بود وقتی قیافش رو میدیدی حالت به هم می خورد
&بیا بریم ا.ت
+اوکی
به سمت دفتر حرکت کردید شروع کردید به کار کردید ساعت استراحت با لونا غذا خوردید و دوباره سرکار برگشتی تا ساعت ۵ کار کردی می خواستی امروز بری املاکی بعد بری وسایل هاتو توی خونه ی جی بیاری کلا یه چمدان بیشتر نداشتی از شرکت بیرون رفتی رفتی املاکی چند خونه رو گشتی از شانس خوبت یک خونه ی کوچک ولی قیمت مناسب. پیدا کردی خیلی خوشحال بودی به سمت خونه ی جی راه افتادی به خونه رفتی کلید رو توی در چرخوندی وارد خونه شدی داشتی به سمت اتاقت راه رفتی که سرت به سینه ی یک آدم برخورد کردی
+آخخخ
سرت و بالا بردی جی بود آه دوباره بد شانسی سراغت اومده
_اینجا چیکار میکنی
+دارم وسایلم رو جمع میکنم که از این خونه برم بیرون از این جهنم
_هه جهنم اگه جهنم بود از اول چرا اینجا اومدی
+برو با با بکش کنار
این حرف رو که زدی گرفتت و به دیوار چسپوندی صورت هاتون یک سانت باهم فاصله داشت
_چی گفتی؟
+برو کنار
_میخای جبران سیلی اون روزتو بکنم
+این کارت آزار جن.سی به حساب بیاد برو کنار تا به پلیس زنگ نزدم
_این آخرین هشدار یه که میدم درست حرف بزن وگرنه اخراج میشی فهمیدی؟
+اره
_نشنیدم
+بله
ولت کرد و توی اتاقش رفت بغضت گرفت دوباره تحقیر شدی وسایلتو جمع کردی و به سمت خونه ی لونا راه رفتی....
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.