پرنسس من🤍🥂
#پرنسس_من🤍🥂
#part_8
که یهو در اتاق با شدت باز شد!
+ داری چه غلطی میکنی؟
با وحشت برگشتم و پشت سرمو نگاه کردم.... تهیونگ بود...
- هی...هیچی
+ یون سوک فکر خودکشی به سرت نزنه!.... میدونم جونگکوک رفتاراش تنده مخصوصا با کسایی که نمیشناسه....ولی سعی کن باهاش کنار بیای منم باهاش حرف میزنم تا رفتاراش بهتر بشه
تهیونگ دقیقا برعکس جونگکوک بود... قلب مهربون و چشمایی که نمیشد فهمید چه رنگی هستن واقعا ترکیب قشنگی بود
+ این لباسارو بگیر و برو یکم دوش بگیر تا حالا بهتر بشه
- ممنون
بعد از اینکه تهیونگ رفت حوله و لباس هارو برداشتم و رفتم داخل حموم تا دوش بگیرم
تقریبا یکساعتی شده بود که تو حموم بودم و الان تازه بیرون اومدم... به قدری خسته بودم که فقط میخواستم بخوابم...بدون فکر کردن به چیزی!
بعد از پوشیدن لباسام رفتم روی تخت و چشمامو بستم و نفهمیدم کی به خواب رفتم...
#part_8
که یهو در اتاق با شدت باز شد!
+ داری چه غلطی میکنی؟
با وحشت برگشتم و پشت سرمو نگاه کردم.... تهیونگ بود...
- هی...هیچی
+ یون سوک فکر خودکشی به سرت نزنه!.... میدونم جونگکوک رفتاراش تنده مخصوصا با کسایی که نمیشناسه....ولی سعی کن باهاش کنار بیای منم باهاش حرف میزنم تا رفتاراش بهتر بشه
تهیونگ دقیقا برعکس جونگکوک بود... قلب مهربون و چشمایی که نمیشد فهمید چه رنگی هستن واقعا ترکیب قشنگی بود
+ این لباسارو بگیر و برو یکم دوش بگیر تا حالا بهتر بشه
- ممنون
بعد از اینکه تهیونگ رفت حوله و لباس هارو برداشتم و رفتم داخل حموم تا دوش بگیرم
تقریبا یکساعتی شده بود که تو حموم بودم و الان تازه بیرون اومدم... به قدری خسته بودم که فقط میخواستم بخوابم...بدون فکر کردن به چیزی!
بعد از پوشیدن لباسام رفتم روی تخت و چشمامو بستم و نفهمیدم کی به خواب رفتم...
۳۰۶
۰۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.