بعد از این که کوک رفت رفتم بازار که یکم کیک بگیرم برای ای

بعد از این که کوک رفت رفتم بازار که یکم کیک بگیرم برای این که به کوک بگم بابا شده یه ذره هم خرید کنم.
توی بازار:داشتم یه هودی سفید می خریدم که یه دست کلفتی دور کمرم احساس کردم یهو منو برگردوند سفت تر بغلم کردم می خواست بوسم کنه منم اومد جیغ بزنم که اون ور بازار کوک و تهیونگ و جیمین رو دیدم که اوده بودن خرید اون مرده منو بوس کرد کوک این رو دید و با سریع ترین سرعت اومدسمت مده و مرده و پرت کرد رو زمین یه مست زد به دماغش و کلی خون اومد مرده هم یه مشت به دهن کوک زد داشت از کوک خون می رفت که مچ من خیلی سفت خیلی سفت گرفت کشید
ا/ت :ای ای ای نکن دستم شکست
کوک:ا/ت خفه شو
ا/ت :سکوت
در ماشین رو باز کرد و منو پرت کرد رو صندلی خودشم نشست شروع کرد به رانندگی خیلی تند می رفت ترسیده بودم اومدم خونشو پاک کنم که دستمو پرت کرد اون ور داد زد :ا/ت هیچ غلطی خواهشا نکن
ا/ت:اما ...
کوک:خفه شو ات (با گریه شدید)
و زد تو گوش ا/ت
از زبون ا/ت :
یهو چشام سیاهی رفت و بیهوش شدم
بای تا پارت بعد 😍🥰
دیدگاه ها (۰)

بیدار شدم دیدم رسیدیم .کوک بلند شد رفت تو خونه منم اومدم برم...

از زبون کوک:اومدم خونه دیدم ا/ت نیست .همه اتاقارو گشتم نبود ...

چشام تار می دید صدای اشنا می گفت :ا/ت عزیزم خوبیا/تا/تتوروخد...

از زبون ا/ت:بالاخره کوک رفت.سریع رفتم ازمایشگاه یه ازمایش دا...

"سرنوشت "p,36...۱۰ مین بعد ....ا/ت : بریم تو ؟ سرده....کوک :...

سوار ماشین شدیم رسیدیم که جونگکوک گفت جونگکوک: از کنارم جم ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط