کلبه ی جنگلی

"کلبه ی جنگلی"
P1


بلاخره تونسته بودم که بعد از سه سال کار کردن یه خونه وسط جنگل بگیرم
امیدوارم اونجا داداشم پیدام نکنه
همیشه میگه باید به حرفش گوش بدم
هیچ جا نرم
و اگر هم میرم باید باهام بیاد

خب منم ادمم و فقط تا یه جایی دووم میارم
الان که بیست سالمه شاید کلا دو بار تنها رفته باشم بیرون
اونم اینجوری بود که ازش اجازه گرفته بودم و اون منو داشت از پشت تعقیب میکرد

تا الان سه تا خونه عوض کردم ولی بازم پیدام کرده امیدوارم این یکی دیگه اونجوری نشه
اینجا انتن خیلی ضعیفه به احتمال زیاد نمیتونه پیدام کنه بعدشم اینجا وسط جنگله
به هیچ جایی دسترسی نداره
ولی از حق هم نگزریم منم بلد نیستم از خودم مراقبت کنم

باید هفته ای یکبار برم سمت مرکز شهر و اونجا خرید هامو انجام بدم
ولی خب مهم اینه که اینجا قشنگه و مهمتر از همه دیگه دست تهیونگ بهم نمیرسه
اما من لباس لازم هم با خودم برنداشتم فقط چند دست برداشتم که اگه کثیف شدن عوض کنم
پس،فردا باید برم مرکز شهر و خریدهامو انجام بدم
یخچال هم پر از هیچی عه
___
ادامه دارد...
دیدگاه ها (۲)

"کلبه ی جنگلی"P2امروز قراره برم مرکز شهرولی یه ترسی تو وجودم...

"کلبه ی جنگلی"P3به چهره و هیکل اون فرد نگاه کردمبا اینکه چهر...

ممنونم♡♡♡@ataatahaataataataataa

"قهوه ی تلخ"P3"ویو ا.ت"یهو پام به صندلی خورد و افتادم اما بع...

خب اول سلام به همگیحدود ۲ سال توی ویسگون بودم و خب فعالیت نه...

عین سگگگگ خوابم میاددددرسمم نخوندم یعنی پارم به معنای واقعی ...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۲#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط