پارت

پارت ۴۲


رد پا!...
این...این رد پا...
سریع گوشیم رو روشن کردمو تویه گالریم رفتم؛ عکس رد پایی که توی...تویه خونه ی یون سه بود...با رد پای کفش هیونجین یکی بود!
رد پای قاتل...با...با هیونجین یکی بود!

زانو میزنم روی زمین. چمدون دومم رو باز کرده و کنار دستم میزارم ، قفل آن را با فشار باز می‌کنم و به سرعت محتویاتش رو بیرون میریزم محتویات داخلش شامل چند پوشه پرونده و یک جعبه فلزی کوچیکه


گوشیم رو روشن میکنم و چراغ قوه گوشی را به صورت مایل روی رد پا میندازم تا سایه‌ اش بهتر مشخص شه. سه تا عکس سریع می‌گیرم یدونه عکس از دو یدونه از نزدیک و یدونه هم به صورت دقیق رو طرح لبه و پاشنه و همینطور پنجه میگیرم .
باید بعداً این عکس‌ها را به کارشناس نشون بدم


یک اسپری تثبیت‌کننده مو رو برمی‌دارم و با دقت، لایه‌ای خیلی نازک روی کل سطح گل می‌پاشم. با اینکارم گل یکم سخت‌تر می‌شه و کارم آسونتر ، نوار چسبی شفافی که برای بستن پرونده ها بود رو بر میدارم و با دقت تمام، نوار رو صاف روی رد میذارم طوری که هیچ حبابی زیرش نمونه و با انگشتام به آرامی روی نوار فشار رو فشار میدم، از مرکز به بیرون، تا اطمینان پیدا کنم که هر ریزترین فرورفتگی گل به چسب منتقل بشه و با یه حرکت سریع ، نوار رو از یک گوشه جدا میکنم. زیر نوار، الگوی سیاه و سفید رد پا معلومه یک مدرک واضحه که حالا قابل حمل شده ، با سرعت نوار چسب رو روی یک صفحه پلاستیکی سفید مات که از داخل چمدان بیرون کشیده بودم، می‌چسبونم تا از چسبیدنش جلوگیری کنم. چمدون رو با عجله می‌بندم و از اتاق خارج میشم ، باید قبل از اینکه برسه برم...
سریع تاکسی گرفتم و خودمو به ماشین رسوندم و حرکت کردم ، تویه راه هم یه قرص اورژانسی گرفتم و خوردم و راه افتادم
دیدگاه ها (۰)

پارت ۴۳گوشی دیگه ام رو هم خاموش کردم ، میدونستم که وقتی بره ...

پارت۴۱چند لحظه در سکوت بهم خیره شد ، خواست چیزی بگه اما پشیم...

پارت ۴۰خانم وکیل...لبهاش روی لبام فرو اومد و با عطش بوسید......

پارت ۳۷خانم وکیلاز خواب بیدار شدم ، هوا تاریک بود ، نگاهم به...

پدر خوانده پارت۵کوکفوری دست جیمین رو گرفتم و از خونه زدیم بی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط