ویو ته
ی چند دقیقه بش نگا کردم هوا یکم سرد شده بود
جونگ کوک راس گیگفت این دتتره حس ادمو عوض میکنه
حتی تو خوابم جوریه که انگار داره با بحث میکنه بش مجبورم نگا کنم
وای بسه براید استایل بقلش کردو ولی قدمی بر نداشتم
همینطور که تو بقلم بود بش نگا میکردم
خب من تا حالا نصبت ب هیچ دختری حسی نداشتم
ولی جیا داره تحرک__/ م میکنه اونم داغون
بدنشو بالا تر تزدیک صورتم کشیدم لب_ امو نزدیک ل/ باش کردم و بالاخره ب هم رسوندمشو اروم لب پاینشو بین لبام گزاشتم ولی اگه شروع میکردم میفهمید
با کلنجار رفتم خودمم تسلیم شدمو بردمش داخلو گزاشتم سر جاشو خودمم سر حام پشت بش خوابیدم دوباره....
ویو جیا
صبح از خواب بیدار شدم یکم ب بدنم کش قوس دادم
صبح زود بود ساعتو نگا کردم ۷
ولی چرا انقدر زود بیدار شدم ب تهکوک نگا کردم که تو خواب هفت پادشاه بودن
منم حوصله ندارم برم داخل عمارت ادامه فیللممو ببینم ؟
ارع
شروع کردم ب دیدنشش
که ی صحنه امد که پسره دختره که تو مبل خوابش برده رو براید میبره اتاقش
که یاد دیشب افتادم
من و کی اورد داخل؟
جونگ کوک نکنه باز...
اون اورده؟
ن اون خواب بود
تهیونگ؟
ممکنه؟
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.