عاشق مغرور
عاشق مغرور
#پارت ۲۷
در یه مغازه نگه داشت و گفت
-وایستا برن برات بخرم بیام
-باش
رفت داخل و منم پیاده شدمو کنار ماشین وایستادم
چن دقیقه گذشت و ارسلان نیومد که یه پسره اومد کنار مو گفت
-جون واسه ش..بی چند میگیری
ترسیده گفتم
-گمشو وگرنه جیغ میزنم
-وحشی بیشتر دوست دارم
ناگهان یقش کشیده شد و ارسلان بود که پرتش کرد زمین
و روش نشست شروع کرد کتکش زد که
پسره به غلط کردن افتاد که ارسلان
گفت
-مگه وحشی دوست نداشتی؟
👽👽👽
اوه اوه چه خبره
#پارت ۲۷
در یه مغازه نگه داشت و گفت
-وایستا برن برات بخرم بیام
-باش
رفت داخل و منم پیاده شدمو کنار ماشین وایستادم
چن دقیقه گذشت و ارسلان نیومد که یه پسره اومد کنار مو گفت
-جون واسه ش..بی چند میگیری
ترسیده گفتم
-گمشو وگرنه جیغ میزنم
-وحشی بیشتر دوست دارم
ناگهان یقش کشیده شد و ارسلان بود که پرتش کرد زمین
و روش نشست شروع کرد کتکش زد که
پسره به غلط کردن افتاد که ارسلان
گفت
-مگه وحشی دوست نداشتی؟
👽👽👽
اوه اوه چه خبره
۵.۹k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.