چندشاتی شوگا
چندشاتی شوگا
part 1
با عصبانیت ، مشت دستشو روی میز کوبید ...
با خشم و عصبانیت به دختر رو به روش زل زد...
با اخم و صدای خشن و سرد زمزمه کرد
-حواست رو جمع کن...خوب از تایمی که داری لذت ببر.. دستت رو برای اونشوگا رو میکنم.. بشین و تماشا کن
با عصبانیت کیفش رو برداشت و گوشی رو برداشت، با قدمهای سریع و تند، از رستوران بیرون زد...
سوار ماشین شد و به سمت خونه اش برگشت
امروز قرار با دوست دختر شوگا داشت..
ات دوست دختر قبلی ات بود که شوگا به خاطر هلن(دوست دختر شوگا) باهاش کات کرد..
هلن چندتا عکس فتوشاپ از ات به شا نشون داد که داشت جندتا مسر رو میبوسید...
شوگا هم باور کرد و ات رو از خونه انداخت بیرون...
الان هم با هلن وارد رابطه هست..
هلن فقط برای پول با شوگا رابطه داره...
ات هم میخواد به شوگا بفهمونه که ات کاری نکرده، هلن هم اون رو به خاطر پولش میخواد
ماشین رو پارک کرد و وارد خونه شد..
با کلافگی لباسشو عوض کرد و موهاش رو شونه زد..
دیگه عشقی به شوگا نداشت
فقط میخواست انتقام بگیره..
بفهمونه ات هیچ وقت خیانت نکرده..
یه دوکبوکی آماده کرد و شروع کرد به خوردن...
بعد به حمومرفت و یه دوش ۱۵ مینی گرفت.. بعد حوله اش رو دور کمرش انداخت و روی تخت نشست..
شروع کرد به شونه زدن و سشوار کشیدن موهاش
لباسشو پوشید و روی تخت دراز کشید...
گوشیش زنگخورد
part 1
با عصبانیت ، مشت دستشو روی میز کوبید ...
با خشم و عصبانیت به دختر رو به روش زل زد...
با اخم و صدای خشن و سرد زمزمه کرد
-حواست رو جمع کن...خوب از تایمی که داری لذت ببر.. دستت رو برای اونشوگا رو میکنم.. بشین و تماشا کن
با عصبانیت کیفش رو برداشت و گوشی رو برداشت، با قدمهای سریع و تند، از رستوران بیرون زد...
سوار ماشین شد و به سمت خونه اش برگشت
امروز قرار با دوست دختر شوگا داشت..
ات دوست دختر قبلی ات بود که شوگا به خاطر هلن(دوست دختر شوگا) باهاش کات کرد..
هلن چندتا عکس فتوشاپ از ات به شا نشون داد که داشت جندتا مسر رو میبوسید...
شوگا هم باور کرد و ات رو از خونه انداخت بیرون...
الان هم با هلن وارد رابطه هست..
هلن فقط برای پول با شوگا رابطه داره...
ات هم میخواد به شوگا بفهمونه که ات کاری نکرده، هلن هم اون رو به خاطر پولش میخواد
ماشین رو پارک کرد و وارد خونه شد..
با کلافگی لباسشو عوض کرد و موهاش رو شونه زد..
دیگه عشقی به شوگا نداشت
فقط میخواست انتقام بگیره..
بفهمونه ات هیچ وقت خیانت نکرده..
یه دوکبوکی آماده کرد و شروع کرد به خوردن...
بعد به حمومرفت و یه دوش ۱۵ مینی گرفت.. بعد حوله اش رو دور کمرش انداخت و روی تخت نشست..
شروع کرد به شونه زدن و سشوار کشیدن موهاش
لباسشو پوشید و روی تخت دراز کشید...
گوشیش زنگخورد
- ۱۶.۸k
- ۲۱ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط