به نظرت عیب داره؟💜💫پارت14💜💫
به نظرت عیب داره؟💜💫پارت14💜💫
ویو جونگکوک
دیدم ا/ت عین عروسک دستم رو بغل کرده خنده ام گرفته بود که یهو در باز شد و قامت تهیونگ نمایان شد اونم خنده اش گرفته بود
_هیسسسسس خوابیده
تهیونگ:باشه شبتون خوش
ویو ا/ت
با تابش نور خورشید به تخم چشمام ،چشمام رو باز کردم با جونگکوک مواجه شدم که پایین تخت نشسته بود و من دستش رو گرفته بودم (بنده خدا شب تا صبح تو یه حالت خوابیدی؟🥸)تعجب کردم این اینجا چیکار میکنه یاد دیشب افتادم که جونگکوک رو نگر داشتم شب پیشم بخوابه ولی اتاق تهیونگ و جونگکوک یکیه اون کجا خوابیده؟ الان چیکار کنم اگه تهیونگ به اعضا بگه چیکار کنم وای دارم دیوونه میشم همینجوری داشتم با خودم کل کل میکردم که فهمیدم جونگکوک داره نگام میکنه خودم زدم به اون راه
+تو اینجا چیکار میکنی؟
_خودت رو نزن به اون راه که مثلاً هیچی نمیدونی خوردنی
+چی؟ لغب دادی بهم ؟ خوردی چیه؟
_خوب خوردنی دیگه (لب های ا/ت رو بوسید)
راستش نتونستم عقب بکشم خوب چیزیه آخه برای خودش اههههههه ا/ت حواست کجاست حواس جمع بکش عقب نه نمیتونم
+جونگکوک بسه
_باشه دیگه ا/ت خانم
+میگم جونگکوک به نظرت عیب داره؟
_چی؟
+اینکه ما همو دوست داریم ؟
_میتونه داشته باشه
+یعنی چی میتونه داشته باشه ؟
_اون دختر رو یادته که اولین روز میخواستیم همو ببینیم یادته؟
+آره همونی که خورد بهم رو یادمه
_اون به خاطر اینکه خیلی کم میتونستم باهاش قرار بزارم به خاطر اینکه کمپانی اجازه نمیداد باهام کات کرد و به جای اینکه من قاطی کنم بهش حق دادم چون خسته میشد اینو گفتم تا بهت بگم که کمپانی ممکنه اجازه قرار گذاشتن ما رو نده گرفتی چی گفتم؟
+اوهوم
_دیشب بهم پیام داده بود
+چییییی؟ غلط کرده پیام داده بیخود کرده (عصبی)
_تو چرا عصبی شدی ما که فقط دختر عمو و پسر عموییم
ویو جونگکوک
دیدم ا/ت عین عروسک دستم رو بغل کرده خنده ام گرفته بود که یهو در باز شد و قامت تهیونگ نمایان شد اونم خنده اش گرفته بود
_هیسسسسس خوابیده
تهیونگ:باشه شبتون خوش
ویو ا/ت
با تابش نور خورشید به تخم چشمام ،چشمام رو باز کردم با جونگکوک مواجه شدم که پایین تخت نشسته بود و من دستش رو گرفته بودم (بنده خدا شب تا صبح تو یه حالت خوابیدی؟🥸)تعجب کردم این اینجا چیکار میکنه یاد دیشب افتادم که جونگکوک رو نگر داشتم شب پیشم بخوابه ولی اتاق تهیونگ و جونگکوک یکیه اون کجا خوابیده؟ الان چیکار کنم اگه تهیونگ به اعضا بگه چیکار کنم وای دارم دیوونه میشم همینجوری داشتم با خودم کل کل میکردم که فهمیدم جونگکوک داره نگام میکنه خودم زدم به اون راه
+تو اینجا چیکار میکنی؟
_خودت رو نزن به اون راه که مثلاً هیچی نمیدونی خوردنی
+چی؟ لغب دادی بهم ؟ خوردی چیه؟
_خوب خوردنی دیگه (لب های ا/ت رو بوسید)
راستش نتونستم عقب بکشم خوب چیزیه آخه برای خودش اههههههه ا/ت حواست کجاست حواس جمع بکش عقب نه نمیتونم
+جونگکوک بسه
_باشه دیگه ا/ت خانم
+میگم جونگکوک به نظرت عیب داره؟
_چی؟
+اینکه ما همو دوست داریم ؟
_میتونه داشته باشه
+یعنی چی میتونه داشته باشه ؟
_اون دختر رو یادته که اولین روز میخواستیم همو ببینیم یادته؟
+آره همونی که خورد بهم رو یادمه
_اون به خاطر اینکه خیلی کم میتونستم باهاش قرار بزارم به خاطر اینکه کمپانی اجازه نمیداد باهام کات کرد و به جای اینکه من قاطی کنم بهش حق دادم چون خسته میشد اینو گفتم تا بهت بگم که کمپانی ممکنه اجازه قرار گذاشتن ما رو نده گرفتی چی گفتم؟
+اوهوم
_دیشب بهم پیام داده بود
+چییییی؟ غلط کرده پیام داده بیخود کرده (عصبی)
_تو چرا عصبی شدی ما که فقط دختر عمو و پسر عموییم
۸.۸k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.