از در بالا رفتم

از در بالا رفتم
پله ها را باز کردم
لباس خوابم را خواندم و دکمه های
دعایم را بستم
ملافه را خاموش کردم و
چراغ خواب را روی سرم كشيدم
آخ...
از دیشب که مرا بوسید، همه چیز
را قاطی کرده ام...

#رومن_لنسکی
دیدگاه ها (۱)

داغ كردهگونه هايمامروزاز هر خياباني كه گذر كردمهمه فهميدندما...

مرديست چهل و پنج ساله، آرام و موقرنگاهش پر است از حرفهای نگف...

نمی دانم چرا تحمل جمعیت را ندارم ..تحمل زندگی فامیلی را ندار...

اما همونطـور كه در سخنـرانی های قبلی اشـاره کردم ، همه‌تون د...

part:1 mirror of moira

#شب_خاص Part 24محافظت کنم...و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط