عضو هشتم
عضو هشتم
اشتباهات پارت آخر
تهیونگ:فقط من خونم
ات: عه سلام
تهیونگ : سلام
ات:بقیه کجان ؟
تهیونگ:نمی دونم
ات:چرا چراغا روشن نمیشه
تهیونگ:فیوز پریده
ات:وا خب برو درستش کن
تهیونگ: من نمیرم میترسم
ات:وا دوست پسر مارو داشته باش میترسه بره
تهیونگ:خب فیوز تو حیاط پشتیه
ات:بیا باهم بریم .....چرا کت شلوار پوشیدی
تهیونگ: از تو کمد جونگکوک کش رفتم (خنده)
ات:(خنده)
تهیونگ:ات وایسا یه لحظه
ات:اینجا چرا تزیین شده؟
از زبون ات
تا جملم تموم شد همون موقع تهیونگ جلوم زانو زد
تهیونگ: ات با من ......
ات:با تو چی ؟!
تهیونگ: ایش هیونگ نمیتونم بگمش (داد)
با صدای بلند جین که نمیدونستم از کجا داشت میومد خندم گرفت
جین: بگو دیگه (داد)
تهیونگ: ات خودت نمی دونی براچی زانو زدم؟
ات: میدونم ولی میخوام بشنوم
تهیونگ: اییییییی خدا.....با من ا..ا ...با من ..
جیهوپ: باهاش ازدواج می کنی (داد)
منم مثل جیهوپ صدام رو بلند کردم و گفتم
ات:آره( داد)
با جوابی که دادم پسرا سریع از پشت دیوار پریدن وسط حیاط
شبم که به ما ربطی نداره چی شد
( و به خوبی و خوشی زندگی کردن )
پایان
اشتباهات پارت آخر
تهیونگ:فقط من خونم
ات: عه سلام
تهیونگ : سلام
ات:بقیه کجان ؟
تهیونگ:نمی دونم
ات:چرا چراغا روشن نمیشه
تهیونگ:فیوز پریده
ات:وا خب برو درستش کن
تهیونگ: من نمیرم میترسم
ات:وا دوست پسر مارو داشته باش میترسه بره
تهیونگ:خب فیوز تو حیاط پشتیه
ات:بیا باهم بریم .....چرا کت شلوار پوشیدی
تهیونگ: از تو کمد جونگکوک کش رفتم (خنده)
ات:(خنده)
تهیونگ:ات وایسا یه لحظه
ات:اینجا چرا تزیین شده؟
از زبون ات
تا جملم تموم شد همون موقع تهیونگ جلوم زانو زد
تهیونگ: ات با من ......
ات:با تو چی ؟!
تهیونگ: ایش هیونگ نمیتونم بگمش (داد)
با صدای بلند جین که نمیدونستم از کجا داشت میومد خندم گرفت
جین: بگو دیگه (داد)
تهیونگ: ات خودت نمی دونی براچی زانو زدم؟
ات: میدونم ولی میخوام بشنوم
تهیونگ: اییییییی خدا.....با من ا..ا ...با من ..
جیهوپ: باهاش ازدواج می کنی (داد)
منم مثل جیهوپ صدام رو بلند کردم و گفتم
ات:آره( داد)
با جوابی که دادم پسرا سریع از پشت دیوار پریدن وسط حیاط
شبم که به ما ربطی نداره چی شد
( و به خوبی و خوشی زندگی کردن )
پایان
۸.۰k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.