رمان دو پارتی

رمان دو پارتی
پارت دوم

اون فقط یکی دیگه رو دوست داشت (عضو هشتم)

جیمین: یاااا قهر نکن دیگه .....باشه عشقم قول قول ....گفتم برات میخرم دیگه....مگه من چندتا دوست دختر دارم...باشه برو ...شب بخیر
دست سردتو روی قلبت گذاشتی قلبی که تا چند ثانیه ی پیش فقط بخاطر عشقی که به جیمین داشتی کار می کرد ولی الان دیگه دلیلی برای ادامه دادن نداره
پایان فلش بک
به چند دقیقه نرسید که پتوی تختم به رنگ قرمز در اومد و کم کم چشمام تار شد
از زبون خودم
بعد از پنج ساعت رقصیدن و خوندن بلاخره به خونه اومدن غذایی که از بیرون گرفته بودن رو روی میز گذاشتن
جیهوپ:من میرم ات رو صدا کنم
جین:باشه برو
چند ثانیه از رفتن جیهوپ گذشته بود اما با صدای جیغی که جیهوپ کشید همه سریع سمت اتاق اومدن که با دیدن جسمت که الان دیگه نفس نمی کشید مواجه شدن
تهیونگ:م..من میرم زنگ بزنم آمبولانس (گریه)
نامجون: نمی‌خواد...دیگه دیره نبضش نمی‌زنه (بغض )
دیدگاه ها (۲۶)

رمان تهیونگدروغ واقعی می‌خوام از این به بعد برای شروع هر فیک...

دروغ واقعیپارت اول با حرفیای کمپانی دستات یخ کرد باید به مدت...

رمان دو پارتی اون فقط یکی دیگه رو دوست داشت (عضو هشتم) بین ا...

عضو هشتم اشتباهات پارت آخرتهیونگ:فقط من خونم ات: عه سلامتهیو...

خیانت

*وقتی می‌رید برای تولد دوست اونا لباس بخرید و ات هم یه لباس ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط