پارت

#پارت34
شیطونکِ بابا🥺💜

پرده رو کنار زدم ، شب شده بود!!! وای ساعت چنده؟؟؟ حتما تا الان نگرانم شده بودن و در به در دنبالم‌میگشتن

اشکامو از روی صورتم پاک کردم و تصمیم گرفتم دیگه گریه نکنم ، باید از این جهنم دره فرار میکردم

کلافه دنبال گوشیم گشتم ولی پیداش نکردم
خدا لعنتت کنه افراز ، از ته قلبم دعا میکنم‌ بری زیر ماشین ۱۸چرخ

دستم بهت برسه تیکه تیکه ات میکنم عوضی لاشخور ، با دستای مشت شدم به سمت کمدی که گوشه اتاق بود رفتم

کمدو باز کردم و یه دست لباس راحتی پوشیدم ، باید هرچه زودتر از این خراب شده میزدم بیرون

پاورچین پاورچین به سمت در رفتم و از اتاق خارج شدم ، پله هارو یکی یکی با احتیاط پایین می اومدم

با قار و قور شکمم دستمو روش فشار دادم تا بیشتر از این سرو صدانکنه

به طرف پذیرایی رفتم و شروع به گشتن موبایلم کردم که یهو چشمم خورد به ساعت

وای خدای من!!! چشمام درست میدید؟؟ ساعت ۲ نصفه شب بوووود؟؟ بمیرم برای خودم که این وقت شب تو خونه ی این عوضی گیرافتاده بودم

دستمو روی قلبم که تیر میکشید گذاشتم و کمی ماساژ دادم

اه کجاست این موبایل کوفتیم؟؟ همینطوری داشتم دنبالش میگشتم که با شنیدن صدایی ترسیده رفتم عقب

+ دنبال چی میگردی!!

این صدای افراز بود!! با شنیدن صداش قلبم به تپش افتاد و مثل جوجه های یک روزه شروع به لرزیدن کردم
دیدگاه ها (۱)

#پارت35شیطونکِ بابا🥺💜جوابی ندادم تا بلکه بیخیال بشه و بره!! ...

#پارت36شیطونکِ بابا🥺💜+ باشه بهت دست نمیزنم‌... دنبال چی میگر...

دوستان امروز پارت نداریم ولی فردا منتظر 5پارت هیجانی باشید ⁦...

آقا افراز نفهم و گاومون😏

#دوپارتی#هیونجین#درخواستیوقتی شب عروسی... ویو ات وای امروز خ...

پارت ۵۱ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط