پارت35
#پارت35
شیطونکِ بابا🥺💜
جوابی ندادم تا بلکه بیخیال بشه و بره!! چون فضا خیلی تاریک بود و تنها نوری که موجود بود ، نور ماه بود که از پنجره آشپزخونه میومد
+ گفتم دنبال چیمیگردی؟؟؟
با شنیدن صدای پاش ، دستمو روی دهنمگذاشتم تا صدای نفس کشیدنمم بلند نشه
افراز به سمتم اومد و توی اون تاریکی هم میتونستم هیکلشو ببینم
+ غنچه!!
یه دفعه حمله عصبی بهم دست داد و با جیغ گفتم:
_ خفه شووو ، اسم منو به زبون کثیفت نیار عوضیییی ، لجن زاده ، ازت متنفرم متنفرممم میفهمی؟؟؟
هیچی نمیگفت و فقط نگام میکرد ، داشتم جیغ و داد میزدم که به سمتم اومد و منو کشید تو بغلش
چنگی به صورتش زدم و با داد گفتم:
_ ولم کن... ولم کن نجاست.... چه گهی خوردی باهام ها؟؟؟ حرف بزنننن
همینطوری که فحشش میدادم با مُشت هم به سینش میکوبیدم و جیغ میزدم
افرازم فقط نگام میکرد و چیزی نمیگفت!! از بس جیغ زده بودم و مشت حواله بدنش کرده بودم که جونی تو تنم نمونده بود
بی حال افتادم روی زمین و به نفس نفس افتاده بودم ، افراز کنارم نشست و دستشو گذاشت زیر چونم
فکم درحال لرزیدن بود و با دیدنش تمام اون ماجراها یکباره یادم افتاد
قطره اشکی از چشممچکید که افراز خواست با دستش پاک کنه ولی خودمو کنار کشیدم
_ به من دست نزن حرومی
شیطونکِ بابا🥺💜
جوابی ندادم تا بلکه بیخیال بشه و بره!! چون فضا خیلی تاریک بود و تنها نوری که موجود بود ، نور ماه بود که از پنجره آشپزخونه میومد
+ گفتم دنبال چیمیگردی؟؟؟
با شنیدن صدای پاش ، دستمو روی دهنمگذاشتم تا صدای نفس کشیدنمم بلند نشه
افراز به سمتم اومد و توی اون تاریکی هم میتونستم هیکلشو ببینم
+ غنچه!!
یه دفعه حمله عصبی بهم دست داد و با جیغ گفتم:
_ خفه شووو ، اسم منو به زبون کثیفت نیار عوضیییی ، لجن زاده ، ازت متنفرم متنفرممم میفهمی؟؟؟
هیچی نمیگفت و فقط نگام میکرد ، داشتم جیغ و داد میزدم که به سمتم اومد و منو کشید تو بغلش
چنگی به صورتش زدم و با داد گفتم:
_ ولم کن... ولم کن نجاست.... چه گهی خوردی باهام ها؟؟؟ حرف بزنننن
همینطوری که فحشش میدادم با مُشت هم به سینش میکوبیدم و جیغ میزدم
افرازم فقط نگام میکرد و چیزی نمیگفت!! از بس جیغ زده بودم و مشت حواله بدنش کرده بودم که جونی تو تنم نمونده بود
بی حال افتادم روی زمین و به نفس نفس افتاده بودم ، افراز کنارم نشست و دستشو گذاشت زیر چونم
فکم درحال لرزیدن بود و با دیدنش تمام اون ماجراها یکباره یادم افتاد
قطره اشکی از چشممچکید که افراز خواست با دستش پاک کنه ولی خودمو کنار کشیدم
_ به من دست نزن حرومی
۲.۸k
۲۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.