مافیای بانمک من
مافیای بانمک من
پارت ۱
(علامت بنگچان& علامت سونگمین٪ علامت هیونجین♡علامت فلیکس" علامت لینو~ علامت هان☆)
ویو سونگمین:
مثل همیشه با صدای الارم بیدار شدم ساعتو خاموش کردم و پاشدم رفتم حموم
15 مین بعد از حموم اومدم بیرون موهام و خشک کردم و لباس پوشیدم و رفتم تو هال
یخچالو باز کردم که با یه بسته شیر مواجه شدم
درسو باز کردم مه بخورم ولی فهمیدم ترشیده و تفش کردم
٪نخواستیم بابا
رفتم بیرون و یه شیر کاکاعو با کیک گرفتم و خوردم صدای گوشیم بلندش د از جیبم برش داشتم که دیدم اون پسره(بنگچان) لوکیشن داده امروز قرار بود برم عمارتش و خدمتکار شخصیش بشم
تاکسی گرفتم و لویکیشن عمارت و دادم بهش هندزفریمو در اوردم و و گذاشتم تو گوشام و سرمو به شیشه تکیه دادم
اهنگ.......(اسم یه اهنگ تصور کنین) بود یکم گذشت که چشمام گرم شد و به خواب رفتم
ویو سونگمین1 ساعت بعد:
با صدای راننده بلند شدم و کرایه رو حساب کردم و رفتم سمت عمارت
عمارت بزرگی بود
بادیگارد: برای چی اومدین اینجا؟
٪قراره خدمتکار شخصی بنگچان بشم
بادیگارد: بفرمایید داخل
رفتم داخل یه خیاط بزرگ با گلای رز سفید و آبی بود و اون پشتا درخت بودن از حیاط گذشتیم و وارد عمارت شپیم رفتیم جلوتر مه رسیدیم به هال ث دیدم یه پسر خیلیییییی خوشگلللل روی صندلی کنار شومینه نشسته و داره قهوه میخوره و کتاب دستشه
عمارتش وایب کلاسکی مسداد صدای سوختن چوبا توی شومینه موزیک اروم و کلاسیک و غمگینی که توی فضا میپیچید تم قهوه ای سوخته با کرمی و مشکی و راه پله های بزرگ و خوشگل و بوی قهوه و خاک نم خورده و جنگل و چوب سوزونده شده که باهم قاطی شده بود و یه بوی منحصر به فرد رو میساخت منم که عاشق وایب کلاسیک بودم
&برای چی اومدی؟(بم و اروم)
٪من براس ایتکه خدمکتار شخصی بنگچان بشم اومدم
&خوش اومدی کوچولو
&میتونی بری( رو به بادیگارد)
بادیگارده رفت و بنگچاندگفت
&بشین کوچولو
٪کوچولو عمته
ادامه دارد......
پارت ۱
(علامت بنگچان& علامت سونگمین٪ علامت هیونجین♡علامت فلیکس" علامت لینو~ علامت هان☆)
ویو سونگمین:
مثل همیشه با صدای الارم بیدار شدم ساعتو خاموش کردم و پاشدم رفتم حموم
15 مین بعد از حموم اومدم بیرون موهام و خشک کردم و لباس پوشیدم و رفتم تو هال
یخچالو باز کردم که با یه بسته شیر مواجه شدم
درسو باز کردم مه بخورم ولی فهمیدم ترشیده و تفش کردم
٪نخواستیم بابا
رفتم بیرون و یه شیر کاکاعو با کیک گرفتم و خوردم صدای گوشیم بلندش د از جیبم برش داشتم که دیدم اون پسره(بنگچان) لوکیشن داده امروز قرار بود برم عمارتش و خدمتکار شخصیش بشم
تاکسی گرفتم و لویکیشن عمارت و دادم بهش هندزفریمو در اوردم و و گذاشتم تو گوشام و سرمو به شیشه تکیه دادم
اهنگ.......(اسم یه اهنگ تصور کنین) بود یکم گذشت که چشمام گرم شد و به خواب رفتم
ویو سونگمین1 ساعت بعد:
با صدای راننده بلند شدم و کرایه رو حساب کردم و رفتم سمت عمارت
عمارت بزرگی بود
بادیگارد: برای چی اومدین اینجا؟
٪قراره خدمتکار شخصی بنگچان بشم
بادیگارد: بفرمایید داخل
رفتم داخل یه خیاط بزرگ با گلای رز سفید و آبی بود و اون پشتا درخت بودن از حیاط گذشتیم و وارد عمارت شپیم رفتیم جلوتر مه رسیدیم به هال ث دیدم یه پسر خیلیییییی خوشگلللل روی صندلی کنار شومینه نشسته و داره قهوه میخوره و کتاب دستشه
عمارتش وایب کلاسکی مسداد صدای سوختن چوبا توی شومینه موزیک اروم و کلاسیک و غمگینی که توی فضا میپیچید تم قهوه ای سوخته با کرمی و مشکی و راه پله های بزرگ و خوشگل و بوی قهوه و خاک نم خورده و جنگل و چوب سوزونده شده که باهم قاطی شده بود و یه بوی منحصر به فرد رو میساخت منم که عاشق وایب کلاسیک بودم
&برای چی اومدی؟(بم و اروم)
٪من براس ایتکه خدمکتار شخصی بنگچان بشم اومدم
&خوش اومدی کوچولو
&میتونی بری( رو به بادیگارد)
بادیگارده رفت و بنگچاندگفت
&بشین کوچولو
٪کوچولو عمته
ادامه دارد......
۲.۶k
۲۰ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.